شرطا کامل نشده بود ولی نوشتم 🖤🙂🙃
شرطا کامل نشده بود ولی نوشتم 🖤🙂🙃
꙳ همکلاسی غیرتی من ꙳
Part ۱۵
( از زبان جونگ کوک)
یونا : ا/ت حال خوبه
رفتم ا/ت رو بغل کردم
ا/ت : هق هق
جونگ کوک : هیششش نترس من اینجام اونا رفتن
ا/ت خیلی ترسیده بود گریش بند نمی امد
اروم سرشو ناز کردم تا بلاخره اروم شد براش استایل بغل گرفتم و بردمش توی کلاس روی صندلی
جونگ کوک : ا/ت حالت خوبه؟
ا/ت : اوهوم
جونگ کوک : حتما خیلی ترسیدی
ا/ت : اره
جونگ کوک : اون مردا رو می شناسی؟
ا/ت : نه فقط می دونم چند تا سال بالایی هستن
جونگ کوک : اگه دوباره مزاحمت شدن بهم بگو
ا/ت : باشه
ا/ت امروز خیلی حالش گرفته بود حق هم داشت دلم می خواست سوپرایز کنم برای همین با جیمین حرف زدم
جونگ کوک : جیمین می خوام ا/ت رو سوپرایز کنم به نظرت چیکار می تونم بکنم براش
جیمین : نمی دونم تولدش کیه؟
جونگ کوک : ۷ روز دیگه
جیمین : خب اون موقع مهمونی منو یونا هم هست می تونی ازش خواستگاری کنی
جونگ کوک : ایده بدی هم نیست دستت درد نکنه
حمایت......... 🖤؟
꙳ همکلاسی غیرتی من ꙳
Part ۱۵
( از زبان جونگ کوک)
یونا : ا/ت حال خوبه
رفتم ا/ت رو بغل کردم
ا/ت : هق هق
جونگ کوک : هیششش نترس من اینجام اونا رفتن
ا/ت خیلی ترسیده بود گریش بند نمی امد
اروم سرشو ناز کردم تا بلاخره اروم شد براش استایل بغل گرفتم و بردمش توی کلاس روی صندلی
جونگ کوک : ا/ت حالت خوبه؟
ا/ت : اوهوم
جونگ کوک : حتما خیلی ترسیدی
ا/ت : اره
جونگ کوک : اون مردا رو می شناسی؟
ا/ت : نه فقط می دونم چند تا سال بالایی هستن
جونگ کوک : اگه دوباره مزاحمت شدن بهم بگو
ا/ت : باشه
ا/ت امروز خیلی حالش گرفته بود حق هم داشت دلم می خواست سوپرایز کنم برای همین با جیمین حرف زدم
جونگ کوک : جیمین می خوام ا/ت رو سوپرایز کنم به نظرت چیکار می تونم بکنم براش
جیمین : نمی دونم تولدش کیه؟
جونگ کوک : ۷ روز دیگه
جیمین : خب اون موقع مهمونی منو یونا هم هست می تونی ازش خواستگاری کنی
جونگ کوک : ایده بدی هم نیست دستت درد نکنه
حمایت......... 🖤؟
۸۲.۱k
۲۲ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.