꙳همکلاسی غیرتی من ꙳
꙳همکلاسی غیرتی من ꙳
Part14
فهمیدیم اونا همون کسایی هستند که این چند روز اذیتم می کردن فک کنم اسم یکیشونم بک هیون بود
ا/ت : هق از من هق چی می خواین
بک هیون : هیچی فقط یک ذره می خوایم بهمون حال بدی ( منظورش اینه که می خوان به ا/ت تجاو*ز کنن)
دوتا داشتن نزدیک می شدن بلند جیغ زدم
( از زبان جونگ کوک)
جونگ کوک : یونا
یونا : بله
جونگ کوک : میشه باهات حرف بزنم
یونا : اره حتما
جونگ کوک : یونا من ا/ت رو خیلی دوست دارم ولی اون خیلی داره به خاطر من اسیب می بینه همه دخترای کلاس دارن تهدیدش می کنن
یونا : ببین ا/ت واقعا دوستت داره از روزی که با تو اشنا شده خیلی فرق کرده اگه واقعا دوستش داری براش بجنگ
که همون لحظه صدای جیغی شنیدم
صدای جیغ ا/ت بود از توی حیاط می امد
( بچه ها مدرسشون ابن جوری بود که دو تا داشت زنگ اول همه توی مدرسن و زنگ دوم می تونن بیان بیرون و الان زنگ اوله)
از پنجره سری به بیرون نگاه کردم و با چیزی که دیدم خونم به جوش امد
اونا می خواستن به ا/ت تجاو*ز بکنن
سری رفتم اونجا و ا/ت و چند تا پسر دیگه رو اونجا دیدم رفتم یکیشون که ظاهرا اون می خواست به ا/ت تجاو*ز کنن رو زدم و بقیشون در رفتن
یونا پشت سرم امده بود و سری رفت پیش ا/ت
یونا : ا/ت ا/ت حالت خوبه؟
بچه ها به خاطر اینکه حمایتا کمه شرط می زارم 🥲
شرطا
۲۰لایک
۲۰ کامنت
و اینکه ۳۰ تایی بشیم 🥲
میسی که حمایت می کنید 🖤
Part14
فهمیدیم اونا همون کسایی هستند که این چند روز اذیتم می کردن فک کنم اسم یکیشونم بک هیون بود
ا/ت : هق از من هق چی می خواین
بک هیون : هیچی فقط یک ذره می خوایم بهمون حال بدی ( منظورش اینه که می خوان به ا/ت تجاو*ز کنن)
دوتا داشتن نزدیک می شدن بلند جیغ زدم
( از زبان جونگ کوک)
جونگ کوک : یونا
یونا : بله
جونگ کوک : میشه باهات حرف بزنم
یونا : اره حتما
جونگ کوک : یونا من ا/ت رو خیلی دوست دارم ولی اون خیلی داره به خاطر من اسیب می بینه همه دخترای کلاس دارن تهدیدش می کنن
یونا : ببین ا/ت واقعا دوستت داره از روزی که با تو اشنا شده خیلی فرق کرده اگه واقعا دوستش داری براش بجنگ
که همون لحظه صدای جیغی شنیدم
صدای جیغ ا/ت بود از توی حیاط می امد
( بچه ها مدرسشون ابن جوری بود که دو تا داشت زنگ اول همه توی مدرسن و زنگ دوم می تونن بیان بیرون و الان زنگ اوله)
از پنجره سری به بیرون نگاه کردم و با چیزی که دیدم خونم به جوش امد
اونا می خواستن به ا/ت تجاو*ز بکنن
سری رفتم اونجا و ا/ت و چند تا پسر دیگه رو اونجا دیدم رفتم یکیشون که ظاهرا اون می خواست به ا/ت تجاو*ز کنن رو زدم و بقیشون در رفتن
یونا پشت سرم امده بود و سری رفت پیش ا/ت
یونا : ا/ت ا/ت حالت خوبه؟
بچه ها به خاطر اینکه حمایتا کمه شرط می زارم 🥲
شرطا
۲۰لایک
۲۰ کامنت
و اینکه ۳۰ تایی بشیم 🥲
میسی که حمایت می کنید 🖤
۱۷.۰k
۱۶ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.