part 6
#part_6
#رها
خونه که رسیدم بابا نشسته بود رو مبل و داشت تلوزیون نگاه میکرد
مامانم که معلوم نبود کجاست
رها-سالمممم
بابا-عه اومدی
رها-نه هنو تو راهم
بابا-خیلی بی مزه ای میدونستی؟
رها-نچ
به سمت اتاقم رفتم که بابام صدام زد
بابا-لباساتو عوض کردی بیا کارت دارم
رها-اوکی
یا شیخ پشملدین چیکارم داره یعنی؟
رفتم تو اتاقمو خودمو پرت کردم رو تخت
خیلی خوابم میومد ولی اول باید برم ببینم بابا چیکارم داره
لباسامو عوض کردم و رفتم بیرون کنار بابا نشستم
رها-خب؟
بابا-خب به جمالت
رها-گفتی کارم داشتی
بابا-اها
خم شد و از رو زمین کنار مبل یه کاور لباس برداشت داد بهم
بابا-بیا این مال توعه....میخوام واسه فردا شب که تولد مامانت اینو بپوشی
رها-بابا کی میره این همه راهوووو...از کی تاحاال انقدر مهربون شدی؟
بابا-مهربون بودم چش نداشتی ببینی
لباسو از تو کاور در اوردم
اما با دیدنش
لبخندم رو لبم ماسید
رها-بابا این چیه دیگه؟
بابا-زیر شلوار مامان دوز.....مگه نمیبینی پیرهنه
به لباس توی دستم خیره شدم یه پیرهن زشت ضایع صورتی دخترونه که تا روی زانو بود
شت اینم حتما روش جدیش برای منصرف کردن منه
رها-من عمرا اینو بپوشم
بابا-وقتی من می گم میپوشی باید بپوشی
اینارو با داد میگفت
رها-فکر کردی کی هستی که میتونی سر من داد بزنی؟
بابا-باباتممممم
#رها
خونه که رسیدم بابا نشسته بود رو مبل و داشت تلوزیون نگاه میکرد
مامانم که معلوم نبود کجاست
رها-سالمممم
بابا-عه اومدی
رها-نه هنو تو راهم
بابا-خیلی بی مزه ای میدونستی؟
رها-نچ
به سمت اتاقم رفتم که بابام صدام زد
بابا-لباساتو عوض کردی بیا کارت دارم
رها-اوکی
یا شیخ پشملدین چیکارم داره یعنی؟
رفتم تو اتاقمو خودمو پرت کردم رو تخت
خیلی خوابم میومد ولی اول باید برم ببینم بابا چیکارم داره
لباسامو عوض کردم و رفتم بیرون کنار بابا نشستم
رها-خب؟
بابا-خب به جمالت
رها-گفتی کارم داشتی
بابا-اها
خم شد و از رو زمین کنار مبل یه کاور لباس برداشت داد بهم
بابا-بیا این مال توعه....میخوام واسه فردا شب که تولد مامانت اینو بپوشی
رها-بابا کی میره این همه راهوووو...از کی تاحاال انقدر مهربون شدی؟
بابا-مهربون بودم چش نداشتی ببینی
لباسو از تو کاور در اوردم
اما با دیدنش
لبخندم رو لبم ماسید
رها-بابا این چیه دیگه؟
بابا-زیر شلوار مامان دوز.....مگه نمیبینی پیرهنه
به لباس توی دستم خیره شدم یه پیرهن زشت ضایع صورتی دخترونه که تا روی زانو بود
شت اینم حتما روش جدیش برای منصرف کردن منه
رها-من عمرا اینو بپوشم
بابا-وقتی من می گم میپوشی باید بپوشی
اینارو با داد میگفت
رها-فکر کردی کی هستی که میتونی سر من داد بزنی؟
بابا-باباتممممم
۳۳.۱k
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.