part 4
#part_4
#رها
رو نیمکت پارک نشسته بودم و به آدما نگاه میکردم
خو االن که چی؟
اومدیم اینجا که چی بشه؟
نازی دوساعت بود رفته بود مغازه تا یه چی بخره
کم کم داشتم کالفه میشدم
پس این کدوم گوری موند
سرم پایین بود که حس کردم یکی باال سرم وایساده
با فکر اینکه نازیه سرمو بلند کردم تا فحش کشش کنم
ولی با دیدن یه دختر جوون دهنمو بستم
دختر-میتونم اینجا بشینم؟
حرفی نزدم و فقط سرمو تکون دادم
اونم با یه لبخند جلف چسبید بهم
گفتم میتونی بشینی رو نیمکت نه بغل من
دختره_عجیبه پسر خوشتیپی مثل تو اینجا تنها نشسته باشه سینگلی؟
چیزی نگفتم و فقط نگاهش کردم
این عادی بود که دیگران منو با پسر اشتباه بگیرن
دختر-فکر کنم اول باید خودمو معرفی کنم تا بتونم قفل زبونتو باز کنم
دستشو گرفت سمتم
دختره-من ملینام و تو؟...
تا خواستم حرف بزنم چشمم به نازی افتاد که کلش تو کیفش بود و داشت به ستمون میومد
نازی-رها تو کیف پول منو....
با دیدن دختره حرفش نصفه موند
دختره-پس امست رهانه؟
رها-رهان نه رها
انگار که از صدام متوجه شد با توجه بهم نگاه کرد
ملینا-دختری؟
رها-آره
ملینا-اها ببخشید مزاحمت شدم
حرفی نزدم اونم پاشد رفت
نازی جای دختره رو گرفت
نازی-این کی بود؟
رها-چه میدونم یه بیکار
کیف پولشو به سمتش گرفتم
رها-بیا کیف پولتو جا گذاشته بودی
نازی-اره مرسی داشتم دنبالش میگشتم
به کیسه خوراکیا نگاه کردم
رها-تو که کیف پول نبرده بودی اینا چطور خریدی؟
لبخند شیطانی زدو و با نیش باز بهم زل زد
نازی-کیف پول تو،تو کیفم بود
کیف پولشو کوبوندم تو کلش
رها-ملعون کثیف...میمردی برگردی کیف پولتو برداری بیشعور
نازی-اه خیسیسو نگاه حاال صد تومن خرج کردم مگه چیشده؟
رها-صد تومننننننننن؟
نازی-هوم
رها-تو جرعت داری به این خوراکیا نزدیک شو تا ببین چطور جرت میدم همش مال خودمه
نازی-خاک بر سرت خسیست کنم گاوووو
اصال ایشاهلل اینا رو بخوری کچلی بگیری زشت که هستی زشت ترشی بمونی رو دست ننت بترشی
#شکلات_تلخ
#رها
رو نیمکت پارک نشسته بودم و به آدما نگاه میکردم
خو االن که چی؟
اومدیم اینجا که چی بشه؟
نازی دوساعت بود رفته بود مغازه تا یه چی بخره
کم کم داشتم کالفه میشدم
پس این کدوم گوری موند
سرم پایین بود که حس کردم یکی باال سرم وایساده
با فکر اینکه نازیه سرمو بلند کردم تا فحش کشش کنم
ولی با دیدن یه دختر جوون دهنمو بستم
دختر-میتونم اینجا بشینم؟
حرفی نزدم و فقط سرمو تکون دادم
اونم با یه لبخند جلف چسبید بهم
گفتم میتونی بشینی رو نیمکت نه بغل من
دختره_عجیبه پسر خوشتیپی مثل تو اینجا تنها نشسته باشه سینگلی؟
چیزی نگفتم و فقط نگاهش کردم
این عادی بود که دیگران منو با پسر اشتباه بگیرن
دختر-فکر کنم اول باید خودمو معرفی کنم تا بتونم قفل زبونتو باز کنم
دستشو گرفت سمتم
دختره-من ملینام و تو؟...
تا خواستم حرف بزنم چشمم به نازی افتاد که کلش تو کیفش بود و داشت به ستمون میومد
نازی-رها تو کیف پول منو....
با دیدن دختره حرفش نصفه موند
دختره-پس امست رهانه؟
رها-رهان نه رها
انگار که از صدام متوجه شد با توجه بهم نگاه کرد
ملینا-دختری؟
رها-آره
ملینا-اها ببخشید مزاحمت شدم
حرفی نزدم اونم پاشد رفت
نازی جای دختره رو گرفت
نازی-این کی بود؟
رها-چه میدونم یه بیکار
کیف پولشو به سمتش گرفتم
رها-بیا کیف پولتو جا گذاشته بودی
نازی-اره مرسی داشتم دنبالش میگشتم
به کیسه خوراکیا نگاه کردم
رها-تو که کیف پول نبرده بودی اینا چطور خریدی؟
لبخند شیطانی زدو و با نیش باز بهم زل زد
نازی-کیف پول تو،تو کیفم بود
کیف پولشو کوبوندم تو کلش
رها-ملعون کثیف...میمردی برگردی کیف پولتو برداری بیشعور
نازی-اه خیسیسو نگاه حاال صد تومن خرج کردم مگه چیشده؟
رها-صد تومننننننننن؟
نازی-هوم
رها-تو جرعت داری به این خوراکیا نزدیک شو تا ببین چطور جرت میدم همش مال خودمه
نازی-خاک بر سرت خسیست کنم گاوووو
اصال ایشاهلل اینا رو بخوری کچلی بگیری زشت که هستی زشت ترشی بمونی رو دست ننت بترشی
#شکلات_تلخ
۲۳.۲k
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.