part5 رویای اشنا
همه رفتن و کوک اومد تا کمکم کنه بلند بشم. اما یه دفعه دیدم که منو براید استایل بغل کرد
- خب بریم کوچولو
+هی هی هی وایسااا ببینم من کوچولو نیستم(عصبی کیوت)
- چرا هستی
+نخیر نیستم
یه دفعه با یه نگاه ترسناک نگاهم کرد که از حرفم پشیمون شدم
+خب....... اوکی هرچی تو بگی. هستم
-افرین(لبخند رضایت)
+(لبخند)
ویو جونگ کوک
واییی چقدر کیوته و البته بماند که جذبه هم داره
ویو جونگ هوان
از اینکه توی بغلش بودم خیلی خجالت میکشیدم
ولی حس ارامشم داشت
ویو یونجی
با کیونگ و یونگی و تهیونگ منتظر جونگ کوک و هوان بودیم که دیدم جونگ کوک هوان رو گرفته توی بغلش و داره میاد 😐واد د فاخخخخ. ولی از حق نگذریم چقد به هم میان☺️ واهاییی چی داری میگی یونجیییی
ویو جونگ هوان
همونطور که پوی بغل کوک اااا یعنی چیز اقای جونگ کوک
بودم بهش نگاه میکردم و منتظر بودم که به ماشین که جلوی در بود برسیم...
که یه دفعه... سوهی دوید و جلوی کوک و گرفت!
: وای سلام چقدر تو جذابی... جونگ هوان تو اینجا چکار میکنی دختره ی نچسب، عوضی از تو بغل این اقای جذاب بیا پایین(فشاریی و عصبی)
یونگی و تهیونگ و کیونگ و یونجی با چشمای گرد داشتن سوهی رو نگاه می کردن. چقدر پرو بود انگار نه انگار یه چان وجود داره. عصبانی شده بودم که یه دفعه جونگ کوک گفت
- عزیزم هوان این دختره ی هول چی میگه؟
واتتتتت عزیزمممم، فهمیدم داره نقش بازی میکنه خندم گرفته بود قیافه ی سوهی اون لحضه خیلی خنده دار بود.
: چییی تو به این دختره ی زشت میگی عزیزم!؟
- نکنه تو خوشگلی؟ به نظر من جونگ هوان و کیونگ و یونجی فرشته هستن و من و دوستام تا فهمیدیم که سه تا فرشته دارن اذیت میشن اومدیم تا اونارو ببریم(با خم)
سوهی خیلی فشاری شده بود. 🤣
:(گریه) اصلا میدونی چیه هق از همتون متنفرم هق همتون زشتین.
و رفت...
وقتی سوهی رفت زدم زیر خنده 😂 و بقیه هم با تعجب بهم نگاه می کردن کم کم اونذ هم خندیدن
٪وای قیافش دیدنی بود🤣
☆اره جونگ کوک خیلی خوب جوابشو دادی
÷ جونگ هوان بیا بریم دیگه نمیخوام به چان و سوهی فکر کنم.
*اره بیاین بریم
جونگ کوک منو گذاشت تو ماشین. یه نگاه کردم و فهمیدم توی ماشین جا نمیشیم واییی چکار کنیم😳یه نگاه یهکیونگ و یونجی کردم اوناهم به من نگاه کردن. تا اینکه
٪خب من یه کاری دارم شما برین خونه من میام
اوف خیالم راحت شد من و کیونگ و یونجی عقب نشستیم
جونگ کوک و یونگی جلو، یونگی هم رانندگی میکرد....
پایان❤
شرطا=سه تا لایک ده تا کامنت
بای تا پارت بعدیی🫰🏻
- خب بریم کوچولو
+هی هی هی وایسااا ببینم من کوچولو نیستم(عصبی کیوت)
- چرا هستی
+نخیر نیستم
یه دفعه با یه نگاه ترسناک نگاهم کرد که از حرفم پشیمون شدم
+خب....... اوکی هرچی تو بگی. هستم
-افرین(لبخند رضایت)
+(لبخند)
ویو جونگ کوک
واییی چقدر کیوته و البته بماند که جذبه هم داره
ویو جونگ هوان
از اینکه توی بغلش بودم خیلی خجالت میکشیدم
ولی حس ارامشم داشت
ویو یونجی
با کیونگ و یونگی و تهیونگ منتظر جونگ کوک و هوان بودیم که دیدم جونگ کوک هوان رو گرفته توی بغلش و داره میاد 😐واد د فاخخخخ. ولی از حق نگذریم چقد به هم میان☺️ واهاییی چی داری میگی یونجیییی
ویو جونگ هوان
همونطور که پوی بغل کوک اااا یعنی چیز اقای جونگ کوک
بودم بهش نگاه میکردم و منتظر بودم که به ماشین که جلوی در بود برسیم...
که یه دفعه... سوهی دوید و جلوی کوک و گرفت!
: وای سلام چقدر تو جذابی... جونگ هوان تو اینجا چکار میکنی دختره ی نچسب، عوضی از تو بغل این اقای جذاب بیا پایین(فشاریی و عصبی)
یونگی و تهیونگ و کیونگ و یونجی با چشمای گرد داشتن سوهی رو نگاه می کردن. چقدر پرو بود انگار نه انگار یه چان وجود داره. عصبانی شده بودم که یه دفعه جونگ کوک گفت
- عزیزم هوان این دختره ی هول چی میگه؟
واتتتتت عزیزمممم، فهمیدم داره نقش بازی میکنه خندم گرفته بود قیافه ی سوهی اون لحضه خیلی خنده دار بود.
: چییی تو به این دختره ی زشت میگی عزیزم!؟
- نکنه تو خوشگلی؟ به نظر من جونگ هوان و کیونگ و یونجی فرشته هستن و من و دوستام تا فهمیدیم که سه تا فرشته دارن اذیت میشن اومدیم تا اونارو ببریم(با خم)
سوهی خیلی فشاری شده بود. 🤣
:(گریه) اصلا میدونی چیه هق از همتون متنفرم هق همتون زشتین.
و رفت...
وقتی سوهی رفت زدم زیر خنده 😂 و بقیه هم با تعجب بهم نگاه می کردن کم کم اونذ هم خندیدن
٪وای قیافش دیدنی بود🤣
☆اره جونگ کوک خیلی خوب جوابشو دادی
÷ جونگ هوان بیا بریم دیگه نمیخوام به چان و سوهی فکر کنم.
*اره بیاین بریم
جونگ کوک منو گذاشت تو ماشین. یه نگاه کردم و فهمیدم توی ماشین جا نمیشیم واییی چکار کنیم😳یه نگاه یهکیونگ و یونجی کردم اوناهم به من نگاه کردن. تا اینکه
٪خب من یه کاری دارم شما برین خونه من میام
اوف خیالم راحت شد من و کیونگ و یونجی عقب نشستیم
جونگ کوک و یونگی جلو، یونگی هم رانندگی میکرد....
پایان❤
شرطا=سه تا لایک ده تا کامنت
بای تا پارت بعدیی🫰🏻
۵.۷k
۲۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.