پارت

پارت 21

جیهوپ: هه فک کردی نمدونم که عشق اولته ... میدونی چیه از اولشم مینا خوب کاری کرده ک باهات قرار نگذاشته .. انقدر اذیتش نکن زن مثل شیشه الماسه همونقدر گرون و البته همونقدرم شکننده..

تهیونگ: به تو هیچ ربطی ندارهه .. اینطور که معلومه ته توعه زندگیمون رو در آوردی تبریک‌میگم ولی اخرین بارت باشع که دیگ دخالت میکنی .. میرم بالا و وقتی اومدنی دیگ اینجا نمیمونی یونا رو هم بردار و ببر .. برین هتل نمیخام کسی تو‌خونه من باشه هررریی..


ویو تهیونگ

بعد از اون حرفم پا تند کردم به سمت اتاق و مینا رو تقریبا پرت کردم رو تخت که یهو از خاب ترسیده بیدار شد و به صورت خشگمین من نگا کرد هنوز گیچ خاب بود که انگار همه چی یادش اومده باشه رو تخت نشست و‌گف ..

مینا: چی شده ؟! جیهوپ کو؟!

تهیونگ: اوووه صبخ بخیر خانم پرنسس نیومده اسم جیهوپ رو آوردی تو دهنت ( به سمتش حجوم بردم و موهاشو دستو گرفتم و کشیدم که باعث شد صورتش جمع بشع ..) خانم رفته بودی باهاش هرزه بپرونی و خسته و‌کوفته اومدی.. ارههه (داد)

مینا: چ.. چی میگی تهیونگ‌دیوونه شدی باز ... ولم کن

تهیونگ: ی سوال دارم ازت .. چن بار براش لخت شدی ؟!

مینا: هان؟! برا کی ؟! چی میگیییی؟!

تهیونگ: برا کی خب برا جیهوپ آقا که‌خبر دارن از کبودی بدنت .. زود باش بگو چند باررر براش لخت شدیییی(دادتررر+)

مینا: تهیونگ بخدا نمیفهمم چی میگی .. ما فقط رفتع بودیم .. گردش(گریه)
دیدگاه ها (۰)

پارت 22 تهیونگ: مینااا بهت چی گفتم هااا گفتم اگ ی بار دیگ بب...

پارت 23 دوباره همون حس ب سراغش اومده بود .. حس خیانت که از ه...

پارت 20 ویو تهیونگ *از خستگی اومدم خونه پروژه های سنگینی بهم...

پارت ۱۹ از حموم اومدم بیرون و لباسامو پوشیدمم داشتم شلوارمو ...

تک پارتی تهیونگمثل همیشه خسته از سر کار اومده خونه بعد خودتو...

وقتی حواست نی دستت میخوره به..... اهم 😂😐نامی: اتات: ام...ببش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط