پارت 23
پارت 23
دوباره همون حس ب سراغش اومده بود .. حس خیانت که از همه چی براش آشنا تر بود لیوان ۵ اوم رو پر کرد و همه رو یکجا سر کشید و ب طرف آن دختر رفت که از گریه شدید نفسش کم کم داشت میرفت بدون توجه بهش لباس زیر آن دختر رو پاره کرد که دخترک سرش را به چپ و راست تکان میداد یک لحظه تهیونگ به چشمای اون دختر نگاه کرد هر وقت به چشماش نگاه میکرد از انتقامش پشیمان میشد تهیونگ حمله ور شد به سمت دخترکو موهای آن دختر را گرفت وکشید که دخترک جیغی کشید ..
تهیونگ: بازم اون نگاه کثیف و بی گناهت که منو این همه سال خامت میکرد .. ولی دیگ فرق کرده حتی این نگاهت همم هیچ دردی نمیخوره اونجوری نگام نکن هر چی سرت بیاددد حقتهه هرزع!!
تهیونگ ی تیکه از لباس زیر آن دختر که مونده بود رو آن را هم پاره کرد و انداختش زیر تخت .. از تصور اینکه این بدن رو ی پسر دیگ دیده و شاید هم لمسش کرده بدون هیچ ملایمتی خودش را درون آن دختر کوبید که دخترک یکجیغ دلخراشی کشید که تهیونگ فکر کرد گلویش سوخت اما هیچ اهمنیتی بهش نداد..
دوباره همون حس ب سراغش اومده بود .. حس خیانت که از همه چی براش آشنا تر بود لیوان ۵ اوم رو پر کرد و همه رو یکجا سر کشید و ب طرف آن دختر رفت که از گریه شدید نفسش کم کم داشت میرفت بدون توجه بهش لباس زیر آن دختر رو پاره کرد که دخترک سرش را به چپ و راست تکان میداد یک لحظه تهیونگ به چشمای اون دختر نگاه کرد هر وقت به چشماش نگاه میکرد از انتقامش پشیمان میشد تهیونگ حمله ور شد به سمت دخترکو موهای آن دختر را گرفت وکشید که دخترک جیغی کشید ..
تهیونگ: بازم اون نگاه کثیف و بی گناهت که منو این همه سال خامت میکرد .. ولی دیگ فرق کرده حتی این نگاهت همم هیچ دردی نمیخوره اونجوری نگام نکن هر چی سرت بیاددد حقتهه هرزع!!
تهیونگ ی تیکه از لباس زیر آن دختر که مونده بود رو آن را هم پاره کرد و انداختش زیر تخت .. از تصور اینکه این بدن رو ی پسر دیگ دیده و شاید هم لمسش کرده بدون هیچ ملایمتی خودش را درون آن دختر کوبید که دخترک یکجیغ دلخراشی کشید که تهیونگ فکر کرد گلویش سوخت اما هیچ اهمنیتی بهش نداد..
۹.۸k
۱۰ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.