پارت 22
پارت 22
تهیونگ: مینااا بهت چی گفتم هااا گفتم اگ ی بار دیگ ببینمت تنبیهه بدتری در انتظارته نههه(داد)
مینا: تهوینگ بخدا.. (ی سیلی میزد تهونیگ😂)
تهیونگ: خفههه شوو !! هرزه حالا واس همه حال میدی و همه ازت راضین پس چرا من ازت استفاده نکنم هوم؟! منم حق دارم دیگ حال کنم با تنت ن؟!
مینا: نه.. نه تهیونگ لطفاا(گریهع) من هیچکاری نکردمم
تهیونگ: همم اره هیچکاری نکردی که از بدنت خبر داره ک کبود شده ؟! چن بار براش لخت شدی ها؟!
مینا: تهیونگ بخدا م..من ( که دیدم تهیونک کمربندشو باز میکند جوون🤤) جیغغغغغغغغ ن تهیونگ بخدا دست بهم بزنی ..
تهیونگ: چیکار میکنی اگ بهت دست بزنم؟! هوم حالا برا من ادای تنگارو در میاری ن؟!
تهیونگ لباسشو در آورد و تنها با شورت بود جلوی مینا(منحرفا برخیزند!!) تهیونگ که دید مینا جفتک میندازه و نمیزاره لباسشو در بیاره دست و پاهاشو به تخت بست و لباس هاشو تو تن مینا جر داد که دخترک جیغ دل خراشی کشید .. تهیونگ دهن آن دختر را با سگگ بست تا صداش در نیاد درسته صدا بیرون نمیرفت ولی سر درد بدی داشت تهیونگ که از دردش میمرد وقتی لباس هاشو در آورد رفت برای خودش جام شراب قرمز ریخت و ۴ لیوان پشت سر هم میخور.. سفیدی تن آن دختر جلو چشمش بود و خشم انتقامش هر لحظه آتش تر میشد اون دختر دست رد به سینش زده بود .. با رفیقش که از بچگی دوست بودن وارد رابطه داشتن میشدن .. چیه اون پسر از تهیونگ بهتر بود که بجای تهیونگ اون دوره اون پسره عوضی رو انتخاب کرده بود ... مگه اونا چی داشتن که من نداشتمم ؟!
تهیونگ: مینااا بهت چی گفتم هااا گفتم اگ ی بار دیگ ببینمت تنبیهه بدتری در انتظارته نههه(داد)
مینا: تهوینگ بخدا.. (ی سیلی میزد تهونیگ😂)
تهیونگ: خفههه شوو !! هرزه حالا واس همه حال میدی و همه ازت راضین پس چرا من ازت استفاده نکنم هوم؟! منم حق دارم دیگ حال کنم با تنت ن؟!
مینا: نه.. نه تهیونگ لطفاا(گریهع) من هیچکاری نکردمم
تهیونگ: همم اره هیچکاری نکردی که از بدنت خبر داره ک کبود شده ؟! چن بار براش لخت شدی ها؟!
مینا: تهیونگ بخدا م..من ( که دیدم تهیونک کمربندشو باز میکند جوون🤤) جیغغغغغغغغ ن تهیونگ بخدا دست بهم بزنی ..
تهیونگ: چیکار میکنی اگ بهت دست بزنم؟! هوم حالا برا من ادای تنگارو در میاری ن؟!
تهیونگ لباسشو در آورد و تنها با شورت بود جلوی مینا(منحرفا برخیزند!!) تهیونگ که دید مینا جفتک میندازه و نمیزاره لباسشو در بیاره دست و پاهاشو به تخت بست و لباس هاشو تو تن مینا جر داد که دخترک جیغ دل خراشی کشید .. تهیونگ دهن آن دختر را با سگگ بست تا صداش در نیاد درسته صدا بیرون نمیرفت ولی سر درد بدی داشت تهیونگ که از دردش میمرد وقتی لباس هاشو در آورد رفت برای خودش جام شراب قرمز ریخت و ۴ لیوان پشت سر هم میخور.. سفیدی تن آن دختر جلو چشمش بود و خشم انتقامش هر لحظه آتش تر میشد اون دختر دست رد به سینش زده بود .. با رفیقش که از بچگی دوست بودن وارد رابطه داشتن میشدن .. چیه اون پسر از تهیونگ بهتر بود که بجای تهیونگ اون دوره اون پسره عوضی رو انتخاب کرده بود ... مگه اونا چی داشتن که من نداشتمم ؟!
۸.۳k
۱۰ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.