love out of reach
love out of reach
part²
گوشیم زنگ خورد تهیونگ بود.
با ذوق جواب دادم
سویی«سلاممم»
تهیونگ«سویی همین الان بیا خونه من کارت دارم
خیلی واجبه»
این رو گفت و قطع کرد
بلند شدم بدون اینکه چیزی به میرا بگم از کافه دوییدم بیرون
خونه تهیونگ زیاد از اینجا فاصله نداشت
۲۰ مین بعد...
بلخره رسیدم خونه تهیونگ
زنگ زدم که درو باز کرد و گفت برم داخل
خونش برعکس خونه من همیشه مرتبه
سویی«چه کار واجبی داشتی گفتی بیام؟»
تهیونگ«بیا بشین بهت بگم»
رفتم نشستم پیشش رو مبل
سویی«خب بگو»
تهیونگ«خب ببین سویی...»
اومد حرفشو بزنه که گوشیش زنگ خورد
بلند شد رفت که جواب بده.
چند دیقه ای طول کشید
اما بلخره اومد
سویی«خب داشتی میگفتی»
تهیونگ«خب سویی ببین........»
part²
گوشیم زنگ خورد تهیونگ بود.
با ذوق جواب دادم
سویی«سلاممم»
تهیونگ«سویی همین الان بیا خونه من کارت دارم
خیلی واجبه»
این رو گفت و قطع کرد
بلند شدم بدون اینکه چیزی به میرا بگم از کافه دوییدم بیرون
خونه تهیونگ زیاد از اینجا فاصله نداشت
۲۰ مین بعد...
بلخره رسیدم خونه تهیونگ
زنگ زدم که درو باز کرد و گفت برم داخل
خونش برعکس خونه من همیشه مرتبه
سویی«چه کار واجبی داشتی گفتی بیام؟»
تهیونگ«بیا بشین بهت بگم»
رفتم نشستم پیشش رو مبل
سویی«خب بگو»
تهیونگ«خب ببین سویی...»
اومد حرفشو بزنه که گوشیش زنگ خورد
بلند شد رفت که جواب بده.
چند دیقه ای طول کشید
اما بلخره اومد
سویی«خب داشتی میگفتی»
تهیونگ«خب سویی ببین........»
- ۴۲
- ۱۰ دی ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط