پارت پنجم راز زندگی
پارت پنجم ( راز زندگی)🥰
تهیونگ: رفاقتمون تموم بشه بهتر از اینه که گرفتار تو بشم
جیمین: واقعان که خیلی سگی
تهیونگ: هوف
تهیونگ رفت لباساشو عوض کرد و رفت رو تخت و دراز کشید که میتسو به اون پیام داد تاریخ و روز فیلم بود که کی هست اسم فیلم (ماه شب ) بود و فیلم عاشقانه از بود
فردا صبح تهیونگ حاضر شد که بره پیش میتسو که باهاش وقت بگذرونه و باش آشنا بشه رفت دم در خونه و زنگ به میتسو زد
تهیونگ : الو سلام تهیونگ هستم
میتسو: الو سلام بله؟
تهیونگ : اومدم دنبالت بریم بیرون که بیشتر بات وقت بگذرونم
میتسو:ام باشه فقط اگه میتونین منتظر بمونین آماده بشم
میتسو آماده شد و رفت تو ماشین نشست و گفت سلام بعد حرکت کردن تهیونگ که دید میتسو چقد به خودش رسید بهش خیره شد تا اینکه گوشیش زنگ خورد جیمین بود
تهیونگ: الو بله کار داشتی
جیمین : الو کجایی
تهیونگ: من بیرون
جیمین: پارتی دعوتیم
تهیونگ: شاید نتونم بیام
جیمین : بیا همه هستن
تهیونگ: حالا ببینم چی میشه
تهیونگ قطع کرد تهیونگ به میتسو گفت
تهیونگ: ام خانم میتسو میتونین با من بیاین پارتی ؟
میتسو : شاید چون خودمم باید برم دوستام زنگ زدن
تهیونگ : اگه میخوای باهم بریم
میتسو : اگه مشکلی نداره
تهیونگ: نه مشکلی نیس
جیمین دوباره زنگ زد
جیمین :الو میگما ما رفتیم دم در منتظر میمونیم تا بیای
تهیونگ : باشه دارم میام
تهیونگ قطع کرد و به پارتی رسید
تهیونگ به اعضا سلام کرد
میتسو هم به اعضا سلام کرد رفتن داخل تهیونگ و اعضا نشستن دور میز و تهیونگ و میتسو همش الکل میخوردن تا اینکه تهیونگ و میتسو مست میشن...
.........................................................
منتظر پارت بعدی باشین 🥰😘
تهیونگ: رفاقتمون تموم بشه بهتر از اینه که گرفتار تو بشم
جیمین: واقعان که خیلی سگی
تهیونگ: هوف
تهیونگ رفت لباساشو عوض کرد و رفت رو تخت و دراز کشید که میتسو به اون پیام داد تاریخ و روز فیلم بود که کی هست اسم فیلم (ماه شب ) بود و فیلم عاشقانه از بود
فردا صبح تهیونگ حاضر شد که بره پیش میتسو که باهاش وقت بگذرونه و باش آشنا بشه رفت دم در خونه و زنگ به میتسو زد
تهیونگ : الو سلام تهیونگ هستم
میتسو: الو سلام بله؟
تهیونگ : اومدم دنبالت بریم بیرون که بیشتر بات وقت بگذرونم
میتسو:ام باشه فقط اگه میتونین منتظر بمونین آماده بشم
میتسو آماده شد و رفت تو ماشین نشست و گفت سلام بعد حرکت کردن تهیونگ که دید میتسو چقد به خودش رسید بهش خیره شد تا اینکه گوشیش زنگ خورد جیمین بود
تهیونگ: الو بله کار داشتی
جیمین : الو کجایی
تهیونگ: من بیرون
جیمین: پارتی دعوتیم
تهیونگ: شاید نتونم بیام
جیمین : بیا همه هستن
تهیونگ: حالا ببینم چی میشه
تهیونگ قطع کرد تهیونگ به میتسو گفت
تهیونگ: ام خانم میتسو میتونین با من بیاین پارتی ؟
میتسو : شاید چون خودمم باید برم دوستام زنگ زدن
تهیونگ : اگه میخوای باهم بریم
میتسو : اگه مشکلی نداره
تهیونگ: نه مشکلی نیس
جیمین دوباره زنگ زد
جیمین :الو میگما ما رفتیم دم در منتظر میمونیم تا بیای
تهیونگ : باشه دارم میام
تهیونگ قطع کرد و به پارتی رسید
تهیونگ به اعضا سلام کرد
میتسو هم به اعضا سلام کرد رفتن داخل تهیونگ و اعضا نشستن دور میز و تهیونگ و میتسو همش الکل میخوردن تا اینکه تهیونگ و میتسو مست میشن...
.........................................................
منتظر پارت بعدی باشین 🥰😘
- ۲.۶k
- ۰۸ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط