Part18
Part18
دختر خونده مستر لی
.
.
از اتاق اومدیم بیرون رفتیم پیش بقیه رو لب پایینش یه کبودی کوچیک اینجا شده بود ولی کسی توجه نکرد ما به بحث در مورد کار ادامه دادیمو ا.ت و شوکا هم با هم حرف میزدن
.
بعد رفتن اعضا
+ ا.ت؟
_ هوم
+ کبودی رو لب دختره رو دیدی؟
_ خب؟؟
+ منم میخوامممم
_ دیگه پر رو نشو
+ااااا.تتتت
_ چته؟
+ یه کوچولو
_ نه
+ یعنی چییی منم میخواممم(خودشو کیوت میکنه)
_ باشه بابا
.
ویو ا.ت
اومد سمتم و صورتمو محکم گرفت که فرار نکنم و بوسیدم انگار دست بردار هم نبود منم همراهی کردم تا بیخیال شه
_ خب الان راضی هستی؟
+ نه
_ وات؟
+ بغلم نکردی
_ باشه بیا بغلم
بغلش کردم و رفتیم خوابیدیم امشب پیش هم نبودیم
§فردا§
کوک خونه نبود و من تنها بودم.... بیکاری محض خب حالا چیکار کنم؟
گفتم آرایش کنم که حداقل یه بار کوک میاد عین آدم باشم یه آرایش تقریبا غلیظ کردم و یه لباس که شاید باز بود پوشیدم کوک در اتاقمو زدن
_ کیه؟
محافظ: خانم آقا پایین منتظر شما هستن گفتن خسته هستن نمیتونن بیان بالا
_ باشه اومدم
همونطوری رفتم پایین نشسته بود رو کاناپه، دستو صورت خونی.... اوفف طبق روال عادی
+ خوشکل شدی
_ مرسی
+ برا کی انقدر آرایش کردی... نگا لباسش (نیشخند)
_ برا یه بنده خدایی... حالا تو چرا الان اومدی؟
+ کی؟؟؟ کی رو داری میگی؟ من میشناسم
_ نه
+ نکنه...
پاشد و عصبی اومد سمتمو دستشو کشید سمت خودش از درد صورتم جمع شد
_ آی دستم
+ مگه من آدم نیستم؟ میخوای بهم خیانت کنی؟
_ آی مگه من چی گفتم خودتو میگم الاغ دستمو ول کن
یهو انگار آب ریختن روش دستمو ول کرد و سرشو انداخت پایین
+ یعنی من خودمو نمیشناسم؟
_ نه خیلی
.
.
.
15 تا 20 لایک شد میزارم
دختر خونده مستر لی
.
.
از اتاق اومدیم بیرون رفتیم پیش بقیه رو لب پایینش یه کبودی کوچیک اینجا شده بود ولی کسی توجه نکرد ما به بحث در مورد کار ادامه دادیمو ا.ت و شوکا هم با هم حرف میزدن
.
بعد رفتن اعضا
+ ا.ت؟
_ هوم
+ کبودی رو لب دختره رو دیدی؟
_ خب؟؟
+ منم میخوامممم
_ دیگه پر رو نشو
+ااااا.تتتت
_ چته؟
+ یه کوچولو
_ نه
+ یعنی چییی منم میخواممم(خودشو کیوت میکنه)
_ باشه بابا
.
ویو ا.ت
اومد سمتم و صورتمو محکم گرفت که فرار نکنم و بوسیدم انگار دست بردار هم نبود منم همراهی کردم تا بیخیال شه
_ خب الان راضی هستی؟
+ نه
_ وات؟
+ بغلم نکردی
_ باشه بیا بغلم
بغلش کردم و رفتیم خوابیدیم امشب پیش هم نبودیم
§فردا§
کوک خونه نبود و من تنها بودم.... بیکاری محض خب حالا چیکار کنم؟
گفتم آرایش کنم که حداقل یه بار کوک میاد عین آدم باشم یه آرایش تقریبا غلیظ کردم و یه لباس که شاید باز بود پوشیدم کوک در اتاقمو زدن
_ کیه؟
محافظ: خانم آقا پایین منتظر شما هستن گفتن خسته هستن نمیتونن بیان بالا
_ باشه اومدم
همونطوری رفتم پایین نشسته بود رو کاناپه، دستو صورت خونی.... اوفف طبق روال عادی
+ خوشکل شدی
_ مرسی
+ برا کی انقدر آرایش کردی... نگا لباسش (نیشخند)
_ برا یه بنده خدایی... حالا تو چرا الان اومدی؟
+ کی؟؟؟ کی رو داری میگی؟ من میشناسم
_ نه
+ نکنه...
پاشد و عصبی اومد سمتمو دستشو کشید سمت خودش از درد صورتم جمع شد
_ آی دستم
+ مگه من آدم نیستم؟ میخوای بهم خیانت کنی؟
_ آی مگه من چی گفتم خودتو میگم الاغ دستمو ول کن
یهو انگار آب ریختن روش دستمو ول کرد و سرشو انداخت پایین
+ یعنی من خودمو نمیشناسم؟
_ نه خیلی
.
.
.
15 تا 20 لایک شد میزارم
۳.۸k
۱۶ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.