از جداشدن نوشتی رو تن زخمی هر برگ

از جداشدن نوشتی رو تن زخمی هر برگ
گریه کردم و نوشتم نازینم یا تو یا مرگ
به تو گفتم باورم کن میون این همه دیوار
 تو با خنده ای نوشتی هم قفس خدا نگهدار
بنویس مهلت موندن یه نفس بود
سهم من از همه دنیا یه قفس بود
بنویس که خیلی وقته واسه تو گریه نکردم
سر رو شونه هات نذاشتم مثل دستات سرد سردم

من که تو بن بست غربت
زخمی از آوار پاییز
فکر چشمای تو بودم
با دلی از گریه لبریز
شب عاشقونه ی من که حروم شد
مهلتی بودن با تو که تموم شد
ندونستم باید از تو می گذشتم
وقتی از غربت چشمات می نوشتم

بنویس مهلت موندن یه نفس بود
سهم من از همه دنیا یه قفس بود
بنویس که خیلی وقته واسه تو گریه نکردم
سر رو شونه هات نذاشتم مثل دستات سرد سردم
دیدگاه ها (۱۸)

در دلم می آیی و هی بیقرارم می کنی نا امیدم من ؛ چرا امیدوارم...

میلاد خسته منمیلاد خسته من تولدت مبارکجشن شروع تازه منتنهائی...

یخ زده اند انگار... روزهای کهنه منیا که از یاد رفته اند ... ...

روزهای منانگار سکوت است که می شمارد لحظه هایم رادیگران اند ک...

( گناهکار )۱۳۸ part مرگ یا زنده موندن اگر این اشک های که مان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط