هر دو خیلی تحمل کردند هیچکدوم حاضر نبودند اول قدم بردارند دلتنگیها و احساساتی ...

...


هر دو خیلی تحمل کردند؛ هیچ‌کدوم حاضر نبودند اول قدم بردارند. دلتنگی‌ها و احساساتی که سال‌ها در دلشان انباشته شده بود، هیچ‌کدام از آنها نتواستند تحمل کنند و همه چیز را در یک لحظه رفع کنند. مینجی که همیشه سعی می‌کرد از تهیونگ دور باشد، از ترس اینکه دوباره همان اشتباهات گذشته تکرار شود، نمی‌خواست با او درگیر شود. او می‌دانست که هر لحظه ممکن است احساساتش سر باز کند و دوباره در دام تهیونگ گرفتار شود.

تهیونگ هم، با اینکه رفتاری نرم‌تر و مهربان‌تر نسبت به مینجی داشت، همچنان مغرور بود. او از اینکه مینجی او را ترک کرده بود، به شدت آسیب دیده بود و نمی‌خواست اجازه دهد که نشان دهد هنوز هم او را می‌خواهد. در حالی که در دلش تمام مدت مینجی را می‌خواست و لحظات دلتنگی‌اش را در دل پنهان می‌کرد، اما هیچ‌گاه آن را ابراز نکرد.

آنها هر دو مغرور بودند، و در این سکوت و فاصله، هیچ کدام از آنها قدمی به جلو برنمی‌داشتند. دلتنگی‌شان همچنان در دلشان باقی مانده بود، اما هیچ‌کدام از آنها نمی‌خواستند شکسته شوند یا ضعف نشان دهند. همین سکوت بود که همه چیز را پیچیده‌تر می‌کرد.

ادامه دارد...!؟
دیدگاه ها (۰)

...خانواده‌ها برای نرم کردن رفتار سرد تهیونگ و مینجی، تلاش م...

..‌‌.تهیونگ که دیگر از رفتار سرد و بی‌تفاوت مینجی به شدت خست...

...مینجی که نمی‌خواست دوباره به همان اتفاقات گذشته برگردد و ...

...وقتی خانواده تهیونگ و تهیونگ به خانه خانواده مینجی رسیدند...

پارت : ۱۸

زخم کهنه فصل دوم )پارت ۶۰ جیگر ترین دکتر دنیا الآن سوار ماش...

پارت : ۱۹

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط