پرنسس من🤍🥂
#پرنسس_من🤍🥂
#part_46
از پله ها اومدم پایین، رفتم تو اتاق کارم و رفتم سمت پرونده یون سوک
نام: جئون یون سوک
جنسیت: زن
سن: 21
تاریخ تولد: 14 سپتامبر 2003
خانواده: _
محل زندگی: پرورشگاه خورشید ( هم اکنون به فرزند خواندگی گرفته شده )
از اونجایی که کسی نمیتونه به اتاق کارم بیاد واسه همین خیالم راحته و نیازی نیست اونجا چیزی رو مخفی کنم... درسه تهیونگ رفیق صمیمیه ولی هیچوقت نتونستم بهش بگم که من ما،،،فیا هستم!
شاید بخاطر این بود که تو ما،،،فیا نباید چهرهت دیده بشه... یا شاید هم واسه این بود که ترس از گفتنش داشتم... ترس از اینکه از دستش بدم!
به ساعت نگاهی انداختم... 7/30 شب بود!... انقد سرم به پرونده ها بند بود که نفهمیدم زمان چجوری گذشت... از جام بلند شدم و بعد از کمی کش و قوس دادن به بدنم از اتاق خارج شدم
* چه عجب آقا افتخار دادن!
- حواسم به ساعت نبود!
نگاهی به استایلش انداختم انگار داشت میرفت بیرون...
- کجا؟
* بیرون یکم کار دارم بعدشم میرم خونه مامانم...ممکنه طول بکشه پس شب منتظر من نمودید شامتون رو بخورید
#part_46
از پله ها اومدم پایین، رفتم تو اتاق کارم و رفتم سمت پرونده یون سوک
نام: جئون یون سوک
جنسیت: زن
سن: 21
تاریخ تولد: 14 سپتامبر 2003
خانواده: _
محل زندگی: پرورشگاه خورشید ( هم اکنون به فرزند خواندگی گرفته شده )
از اونجایی که کسی نمیتونه به اتاق کارم بیاد واسه همین خیالم راحته و نیازی نیست اونجا چیزی رو مخفی کنم... درسه تهیونگ رفیق صمیمیه ولی هیچوقت نتونستم بهش بگم که من ما،،،فیا هستم!
شاید بخاطر این بود که تو ما،،،فیا نباید چهرهت دیده بشه... یا شاید هم واسه این بود که ترس از گفتنش داشتم... ترس از اینکه از دستش بدم!
به ساعت نگاهی انداختم... 7/30 شب بود!... انقد سرم به پرونده ها بند بود که نفهمیدم زمان چجوری گذشت... از جام بلند شدم و بعد از کمی کش و قوس دادن به بدنم از اتاق خارج شدم
* چه عجب آقا افتخار دادن!
- حواسم به ساعت نبود!
نگاهی به استایلش انداختم انگار داشت میرفت بیرون...
- کجا؟
* بیرون یکم کار دارم بعدشم میرم خونه مامانم...ممکنه طول بکشه پس شب منتظر من نمودید شامتون رو بخورید
۱.۰k
۲۳ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.