پارت سوم

پارت سوم



ات رییس تو حق نداره بلایی سره من بیاره
اینو که گفتم اون مرده رفتم و منم تا تونستم غذا خوردم چون داشتم میمردم از گرسنگی بعد تقریبا 40 دقیقه یه مرد که تقریبا اشنا میزد اومد تو و گفت
ناسناس صبحونه تو خوردی
ات میشه به رییست بگی بیاد تامن بدونم برا چی دزدیده شدم
ناشناس من رییسم
ات خوب اقای رییس براچی منو اوردی اینجا
ناشناس هنوز نفهمیدی من کی هستم
ات نه
ناشناس پس الحق که خنگی
ماسکش رو دراورد و لا قیافه ای که دیدم خوشکم زد😮اون اون......
اون کیم تهیونگ بوددد وای خدا باورم نمیشه
ات مستر کیم پسر عمو ی روانی (عه خودتی بی تربیتبه تهیونگ من میگی روانی ایی) زن عمو میگم منو اوردی اینجا هااا
تهیونگ(ته ته) مامان بابات که رفتن گوشی هم که نداری منم مامانم فرستادم پیش خالم الان فقط من و توییم
ات خوب چرا من رو اوردی اینجا
ته ته چون میخوام باهام ازدواج کنی

ات هاننننننن
ته ته هاننن نداره که خواهر من اوه نه زنه من😁
ات از کی تا الان من زن تو شدم خودم خبر ندارم

یاح یاح خماری
شرط
سه تا فالور
دیدگاه ها (۲)

پارت چهارمته ته باید خبر داشته باشی پس فردا عروسی ما هستات چ...

واقعا ممنونم ازتون بابت همایت بالا🥰🥰♥♥♥♥♥♥پارت پنجمفردا صبح ...

بچه ها عکس پروفایل پیج عوض شد گمم نکنینن

پارت دومات ویو رفتم پیش مامان م بقلش کردم خیلی خسته بود و به...

[love triangle][مثلث عشقی] Part-۱. ...

#تناسخ_یک_مافیاPart:11 ات: وایییی خیلی نگرانم یعنی ر.ا کجا ر...

MY SPY / p. 4

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط