"بازی"
"بازی"
🕶part:20🕶
رفتن زمین بوکس...و قبل از هر آمادگی ای کلودی هجوم برد سمت جونگکوک...
جونگکوک مثل اینکه بهش شوک وارد شده بود...جاخالی داد
اما بعد از اون حمله کرد
و در کمال تعجب کلودی هیچ دفاعی نکرد...و چند ضربه از جونگکوک خورد...جونگکوک که تعجب کرده بود چرا کلودی کاری نمیکرد و دفاع نمیکرد...ایستاد و ازش پرسید
جونگکوک:تو دقیقا چته؟چرا حمله نمیکنی؟چرا حتی دفاع هم نمیکنی؟
کلودی:نمیتونم
جونگکوک:بوکسر رتبه یک ایتالیا اینو میگه؟
کلودی پوزخندی زد و گفت
کلودی:بزنن...بزن کاریت نباشه
جونگکوک:یا عادلانه بازی میکنی...یا بازی ای در کار نیست
کلودی:میخوای درد بکشی؟
جونگکوک:انگاری تو دقیقا همینو میخوای
کلودی:مهم نیست....بگیر که اومد
کلودی تیز رفت سمت جونگکوک و محکم شروع کرد زدنش...جونگکوک هم دفاع میکرد هم اونو میزد....
دیگه نمیتونم صبر کنه...طاقتش تموم شد...کلودی رو محکم گرفت و هول داد سمت دیوار
وقتی کلودی زد به دیوار اوفتاد زمین...همونجا نشست....جونگکوک رفت نزدیکش و باهاش حرف زد
جونگکوک:چته؟بهم بگو؟چی ناراحتت کرده؟
کلودی با بغض گفت:بغلم کن
جونگکوک:بیا اینجا پسته کوچولوم
جونگکوک کلودی رو بغل محکم بغل کرد...مثل بچه ها شده بود...بچه ای که کار اشتباهی کرده و داره گریه میکنه...ناراحته و احساس بدی داره
.........................
میاکو:آدم میشی یا ادمت کنم؟
کلودی:ادمم
میاکو:خو چرا مثل قبل رفتار نمیکنییییییی؟
کلودی:من....
میاکو:من من نکن....دیوونم نکننننننن...منکه خوبم تو چه مرگتههه
کلودی:باشه باشه منم اوکیم
میاکو:این قیافه رو نمیخوام...آدم باش مثل همیشه باش
کلودی:چشم امر دیگه ای نیست؟
میاکو:چرا هست
کلودی:من در انتظار شنیدن امر شما هستم،بانوی من
میاکو:مسخره بازی درنیار....۴ روز دیگه میشه آخرین مرحله ی بازی...میدونی دیگه؟فینال!
تو و جیمین و ۲ نفر دیگه به فینال میرید....میفهمی دیگه.
کلودی:میخوای چیکار کنم؟خودمو آتیش بزنم؟
میاکو:یعنی عاشق بیخیالیتم
کلودی:خو نه میخوای چیکار کنم؟
جیمین:مثلا آماده باشی که قراره در برابر من شکست بخوری
درحالیکه این دوتا داشتن حرف میزدن کیوکو و جیمین رفتن سمتشون...و جیمین...آماده ی حرص دادن کلودی شد
🕶part:20🕶
رفتن زمین بوکس...و قبل از هر آمادگی ای کلودی هجوم برد سمت جونگکوک...
جونگکوک مثل اینکه بهش شوک وارد شده بود...جاخالی داد
اما بعد از اون حمله کرد
و در کمال تعجب کلودی هیچ دفاعی نکرد...و چند ضربه از جونگکوک خورد...جونگکوک که تعجب کرده بود چرا کلودی کاری نمیکرد و دفاع نمیکرد...ایستاد و ازش پرسید
جونگکوک:تو دقیقا چته؟چرا حمله نمیکنی؟چرا حتی دفاع هم نمیکنی؟
کلودی:نمیتونم
جونگکوک:بوکسر رتبه یک ایتالیا اینو میگه؟
کلودی پوزخندی زد و گفت
کلودی:بزنن...بزن کاریت نباشه
جونگکوک:یا عادلانه بازی میکنی...یا بازی ای در کار نیست
کلودی:میخوای درد بکشی؟
جونگکوک:انگاری تو دقیقا همینو میخوای
کلودی:مهم نیست....بگیر که اومد
کلودی تیز رفت سمت جونگکوک و محکم شروع کرد زدنش...جونگکوک هم دفاع میکرد هم اونو میزد....
دیگه نمیتونم صبر کنه...طاقتش تموم شد...کلودی رو محکم گرفت و هول داد سمت دیوار
وقتی کلودی زد به دیوار اوفتاد زمین...همونجا نشست....جونگکوک رفت نزدیکش و باهاش حرف زد
جونگکوک:چته؟بهم بگو؟چی ناراحتت کرده؟
کلودی با بغض گفت:بغلم کن
جونگکوک:بیا اینجا پسته کوچولوم
جونگکوک کلودی رو بغل محکم بغل کرد...مثل بچه ها شده بود...بچه ای که کار اشتباهی کرده و داره گریه میکنه...ناراحته و احساس بدی داره
.........................
میاکو:آدم میشی یا ادمت کنم؟
کلودی:ادمم
میاکو:خو چرا مثل قبل رفتار نمیکنییییییی؟
کلودی:من....
میاکو:من من نکن....دیوونم نکننننننن...منکه خوبم تو چه مرگتههه
کلودی:باشه باشه منم اوکیم
میاکو:این قیافه رو نمیخوام...آدم باش مثل همیشه باش
کلودی:چشم امر دیگه ای نیست؟
میاکو:چرا هست
کلودی:من در انتظار شنیدن امر شما هستم،بانوی من
میاکو:مسخره بازی درنیار....۴ روز دیگه میشه آخرین مرحله ی بازی...میدونی دیگه؟فینال!
تو و جیمین و ۲ نفر دیگه به فینال میرید....میفهمی دیگه.
کلودی:میخوای چیکار کنم؟خودمو آتیش بزنم؟
میاکو:یعنی عاشق بیخیالیتم
کلودی:خو نه میخوای چیکار کنم؟
جیمین:مثلا آماده باشی که قراره در برابر من شکست بخوری
درحالیکه این دوتا داشتن حرف میزدن کیوکو و جیمین رفتن سمتشون...و جیمین...آماده ی حرص دادن کلودی شد
۴.۰k
۲۳ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.