p66
ات: پس چیکار کنیم؟
لوکاس: تو اتاق خودت
ات: نه نههه
لوکاس: من رفتممممم
لوکاس رفت اتاقش بخوابه
ات: ای از دست تو درست مثل بابات لج بازی
خب خب من الان تورو چیکار کنم؟(رو به جیمین)
ات جیمینو برد تو اتاق خوابش
ات: من برم رو کاناپه بخوابم؟ ایی لعنتی ببین چقدر کیوته خیلی وقته که ندیده بودمش اما چقدر شبیه افسرده هاس انگار داره تو خوابم گریه میکنه ات رفت کنار تخت یه کاناپه بود اونجا خوابید
ویو ساعت3شب
جیمین: نه نه ات نه نکن منو ترک نکن نهههههه(تو خواب)
ویو ات
با صدای جیمین ازخواب پاشدم دیدم داره کابوس میبینه ای وای بیدار شد خودمو زدم به خواب
ویو جیمین
داشتم کابوس میدیدم که از خواب پریدم البته این کابوس رو ازوقتی ات ترکم کرد دارم میبینم
من کجام؟
یکم دور ورم رو نگا کردم دیدم ات رو کاناپه خوابیده
رفتن سمتش نشستم زمین صورتشو نوازش کردم
جیمین: میدونی از وقتی رفتی دارم کابوس میبینم؟ چراترکم کردی بخاطر اینکه 2روز تنهات گذاشتم؟ تو سه ساله که پیشم نیستی(گریه آروم)
آروم لبمو گذاشتم رولبش و بوسیدمش نشستم نگاش کردم نمیدونم کی خوابم برد
ویو ات
بعد اینکه جیمین اون حرفارو زد بغضم گرفت میخواستم گریه کنم که لبشو گذاشت رو لبم من همراهی نکردم چون اون فکر میکرد خوابم بعد 1مین لبشو از لبام برداشت داشت نگام میکرد ولی بعدش خوابید منم شروع کردم به گریه کردن نمیدونم که کی خوابم برد
ویو صبح جیمین
از خواب پاشدم دیدم ات نیست نکنه داشتم خواب میدیدم یکیم دور ورمو نگاه کردم دیدم که چقدر عکس من هست یعنی هنوزم دوسم داره میخواستم برم دستشویی که چشمم به یه دفتر خورد بازش کردم دیدم دفتر خاطرات ات هستش
نوشته های دفتر خاطره
من دیروز به پاریس رسیدم واز جیمین جدا شدم ولی از همین حالا دلم براش تنگ شده این حقش نبود واقعا اما برای بچم خوب نیست پدرش مافیا باشه بخاطر همین به دکتر رشوه دادم بگه که بچم مرده من با کمک لوسی امدم
(صفحه بعد دفتر خاطراتش)
امروز هوس لواشک کردم بعد اینکه خوردم بچه تکون خورد واقعا ذوق کردم یعنی شبیه باباشه یا من؟
(صفحه بعد)
خیلی امروز دلم برای جیمین تنگ شده امروز از بس گریه کردم که دیگه شکمم درد داره
(صفحه بعد)
فردا پسرم به دنیا میاد ذوق دارم اسمشو میزارم لوکاس این اسمو دوست دارم یعنی جیمین از این اسم خوشش میاد؟
(صفحه بعد)
امروز لوکاس ازم پرسید چرا بابا ندارم من بهش چی بگم اخه نمیدونم یعنی یه روز باباش میاد پیشش من دوباره جیمینو میبینم؟
ویو جیمین
ی ی ی یعنی چی ها یعنی اون پسر بچه منه؟ ات به دکتر رشوه داد(بغض)
ویو ات
اهه ساعت10این چرا بیدار نمیشه برم بالا یا نه بزار برم حالا وای نه عکساش رفتم در اتاقو بار کردم که...
ادامه دارد..
حمایت کنید🥺♥
لوکاس: تو اتاق خودت
ات: نه نههه
لوکاس: من رفتممممم
لوکاس رفت اتاقش بخوابه
ات: ای از دست تو درست مثل بابات لج بازی
خب خب من الان تورو چیکار کنم؟(رو به جیمین)
ات جیمینو برد تو اتاق خوابش
ات: من برم رو کاناپه بخوابم؟ ایی لعنتی ببین چقدر کیوته خیلی وقته که ندیده بودمش اما چقدر شبیه افسرده هاس انگار داره تو خوابم گریه میکنه ات رفت کنار تخت یه کاناپه بود اونجا خوابید
ویو ساعت3شب
جیمین: نه نه ات نه نکن منو ترک نکن نهههههه(تو خواب)
ویو ات
با صدای جیمین ازخواب پاشدم دیدم داره کابوس میبینه ای وای بیدار شد خودمو زدم به خواب
ویو جیمین
داشتم کابوس میدیدم که از خواب پریدم البته این کابوس رو ازوقتی ات ترکم کرد دارم میبینم
من کجام؟
یکم دور ورم رو نگا کردم دیدم ات رو کاناپه خوابیده
رفتن سمتش نشستم زمین صورتشو نوازش کردم
جیمین: میدونی از وقتی رفتی دارم کابوس میبینم؟ چراترکم کردی بخاطر اینکه 2روز تنهات گذاشتم؟ تو سه ساله که پیشم نیستی(گریه آروم)
آروم لبمو گذاشتم رولبش و بوسیدمش نشستم نگاش کردم نمیدونم کی خوابم برد
ویو ات
بعد اینکه جیمین اون حرفارو زد بغضم گرفت میخواستم گریه کنم که لبشو گذاشت رو لبم من همراهی نکردم چون اون فکر میکرد خوابم بعد 1مین لبشو از لبام برداشت داشت نگام میکرد ولی بعدش خوابید منم شروع کردم به گریه کردن نمیدونم که کی خوابم برد
ویو صبح جیمین
از خواب پاشدم دیدم ات نیست نکنه داشتم خواب میدیدم یکیم دور ورمو نگاه کردم دیدم که چقدر عکس من هست یعنی هنوزم دوسم داره میخواستم برم دستشویی که چشمم به یه دفتر خورد بازش کردم دیدم دفتر خاطرات ات هستش
نوشته های دفتر خاطره
من دیروز به پاریس رسیدم واز جیمین جدا شدم ولی از همین حالا دلم براش تنگ شده این حقش نبود واقعا اما برای بچم خوب نیست پدرش مافیا باشه بخاطر همین به دکتر رشوه دادم بگه که بچم مرده من با کمک لوسی امدم
(صفحه بعد دفتر خاطراتش)
امروز هوس لواشک کردم بعد اینکه خوردم بچه تکون خورد واقعا ذوق کردم یعنی شبیه باباشه یا من؟
(صفحه بعد)
خیلی امروز دلم برای جیمین تنگ شده امروز از بس گریه کردم که دیگه شکمم درد داره
(صفحه بعد)
فردا پسرم به دنیا میاد ذوق دارم اسمشو میزارم لوکاس این اسمو دوست دارم یعنی جیمین از این اسم خوشش میاد؟
(صفحه بعد)
امروز لوکاس ازم پرسید چرا بابا ندارم من بهش چی بگم اخه نمیدونم یعنی یه روز باباش میاد پیشش من دوباره جیمینو میبینم؟
ویو جیمین
ی ی ی یعنی چی ها یعنی اون پسر بچه منه؟ ات به دکتر رشوه داد(بغض)
ویو ات
اهه ساعت10این چرا بیدار نمیشه برم بالا یا نه بزار برم حالا وای نه عکساش رفتم در اتاقو بار کردم که...
ادامه دارد..
حمایت کنید🥺♥
۱۱.۶k
۱۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.