Love with die

Love with die
Part 8
ا/ت: با اصرار کوک هتل رو گرفتم و رفتیم اونجا.. به کوک کمک کردم که روی تخت دراز بکشه و سوند شو عوض کردم ریتمیک ضربان قلبش و بالا و پایین شدن شکمش با هر نفسش ضربان قلبم بالاتر میرفت*
کوک: چیری شده؟
ا/ت: نه نه خوبم
کوک: به سیکس پکام نگاه میکنی..ولی وقتی روشون خط و خطیه چه فرقی میکنه
ا/ت: خیلیم قشنگه
کوک:میبینم خوشت اومده😂
ا/ت: دستشو گرفتم و با انگشتاش بازی کردم*( نمیدونستم چرا دارم اینکارومیکنم)...
کوک: ا/ت؟..( یهو لباشو گذاشت رو لبام و میبوسید از این کارش ذوق کردم و ادامه دادم).. اگه میخوای انجامش بدیم لباسامو دربیار و کمک کن
ا/ت: باشع لبخند محو*
* رور بعد*
م/ک: اصلا معلوم هست شما دوتا چه تونه؟ میدونید چقدر نگران شدم؟
کوک: مامان چیزی نبود فقط یکم خوشگذروندیم
م/ک: چییی؟
ب/ک: نتونستم جلوی خنده مو بگیرم و لبخند زدم*
م/ک: چه جوری؟
کوک: من از شما پرسیدم چه جوری؟..
ا/ت: با لبخند سرم به پایین بود*
کوک: ا/ت برو یکن استراحت کن..شبو نخوابیدی.. ( چشمک)
ا/ت:خنده ریز*
دیدگاه ها (۷)

Love with die Part 9ا/ت: با ویبره گوشی ار خواب پریدم تهیونک ...

Love with diePart 1۰کوک: ازت میخوام باهام بیای!ا/ت: نه( گریع...

Love with die Part 7کوک:دختری که اینجا بود یه روز هایی دوست ...

Love with dieپارت ۶کوک: لوله و سوند مو عوض میکنی؟..( کسایی ک...

پارت ۷۷ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۷۸ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۸۶ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط