Love with die

Love with die
Part 1۰
کوک: ازت میخوام باهام بیای!
ا/ت: نه( گریع)
کوک: ازت خواهش میکنم
ا/ت: تو..تو...داری از میخوای..باهات بیام بدترین..جای دنیا؟.. تو خیلی پستی.. ( رفتن)
کوک:ا/ت ( داد)... اا/تتتتتت
ا/ت: درتمام راه و مسیر ها با کوک هیچ حرفی نمیزدم انگار نه انگا. وجود داشت با گریع به مامان و بابای کوک گفتم و گفتم پولشون به درد گدای سرکوچشون هم نمیخوره و صبح تا شب گریه میکردم و بالا می‌آوردم مامان و بابام نگران شده بودن بعضی موقع ها هم غیر عادی بالا می‌آوردم که کم کم مامانم نگرانم شد و منو برد دکتر و گفت من حامله ام که دوبارع زدم زیر گریع*
* خونه*
م/ک: باید به کوک بگی..اگه نگی باید سقط کنی (ادمین: ماجرایی رو میدونه)
ا/ت: من بچه رو نگه میدارم و بهشم نمیگم
م/ک:حداقل به خانواده شون بگو
ا/ت:..مامان!
(یک روز قبل از رفتن)
ا/ت: مامان و بابام به زور منو فرستادن خونه کوک تا بهش بگم بابا شده
*
کوک: تا رسید انداختمش رو پام و گردنش رو بوسیدم * دلم برات تنگ شده بود احمق چرا جواب تلفنتو نمیدی؟
ا/ت:ببخشید..راستش یک چیزی باید بگم گفتم حقته که بدونی :).. نمیدونم الان خوشحال میشی یا ناراحت چون نمیدونم واکنشت..
کوک: خب..بگو ( خنده)
ا/ت: بابا شدی :).. بچت تو شکم منه
کوک:...چی؟ (شک).. تو..تو حامله ای؟
ا/ت: یاخدا؟😬..بده؟
کوک: عالیه دختر..این عالیه( ذوق)
ا/ت: این یعنی تو نمیری؟
کوک: اون که صدرصد میرم ولی اینکه یک نفر رو پیش تو گذاشتم خوشحالم میکنه
ا/ت: دوبارع زدم زیر گریه* نروو
کوک: ا/ت...
ا/ت:فردا تو سوئیس میبینمت! ( عصبانی)
کوک: ا/ت
دیدگاه ها (۹)

Love with die Last Part ا/ت: لوازمم رو آماده کردم کوک از قبل...

Love with die Part 1۲فصل دو از این پارت به بعد شروع میشعا/ت:...

Love with die Part 9ا/ت: با ویبره گوشی ار خواب پریدم تهیونک ...

Love with die Part 8ا/ت: با اصرار کوک هتل رو گرفتم و رفتیم ا...

love Between the Tides²⁵چند دقیقه بعدم: چیکار میکنی؟ ا/ت: هی...

love Between the Tides³¹شبتهیونگرفتم بیمارستان تهیونگ: ببخشی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط