دوباره می سرایمت تو را که شاعرانه ای

دوباره می سرایمت تو را که شاعرانه ای
بهانه می کند دلم تو را که بی بهانه ای

همیشه چشم های تو دلیل شعرهای من
میان این همه غزل فقط تو عاشقانه ای

خدا تو را نیافرید مگر برای قلب من
که از تبار صبحی و زلال صادقانه ای

بخند خنده های تو بهانه ی ترانه هاست
دلیل هر سکوتی و شروع هر ترانه ای

تو ضربدر دل منی و حاصل شما غزل
همیشه جذر تو منم تویی که بی کرانه ای

نهاد بی گزاره ای اگر چه بی خبر ولی
رسیدی و برای من همیشه جاودانه ای
دیدگاه ها (۲)

یک نفر هست که در کنج ِدلم جا داردکه دلش مثل ِدلم وسعت ِدریا ...

آن که سودا زده چشم تو بوده است منم و آن که از هر مژه صد چشمه...

یک عمر کشیدی نفس اما نکشیدیآهی که از آیینه غباری بزدایداز گر...

اگر دنیا خزان گردد ... اسیر غم نمی گردم ...زمین هم آسمان گرد...

دلم کنار تو یک کوه، شانه می خواهدو با تو گوشه ی دنجی شبانه م...

کتاب (شعر و دکلمه)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط