رائل تنها اونجا چیکار میکردی ها نکنه دوسش داری

+رائل تنها اونجا چیکار میکردی ها نکنه دوسش داری؟
_ته میفهمی چی‌ میگی میگی من کوک رو دوست داره
+وقتی تنها اونجا موندی پس حتما دوسش داری شایدم هرزه اون بودی
_ته میفهمی چی میگی داری به عشقت میگی هرزه
+رائل من هیچوقت تنها پیش یه پسر اونم تنها نبوده پس تو رائل من نیستی
زدم زیر گریه
_همههه چیتو‌ تحمل کردم...بددهنیات...سرد بودنات...اما این یکیو‌ نمیتونم تحمل کنم
حالم از این صفر و صد شدنات بهم میخوره...
یه روز جوری رفتار میکنی که با خودم میگم خوشبخت ترین ادم روی زمینم...یه روز دیگه هم مثل الان...
گریه م شدیدتر شد
_نذاااااشتییییی یه روزززز طعم‌خوشیو بچشم..نذاشتی یه روزززز حالم باهات خوب باشه...
مکث کردم
_ دیگه نمیخوام ببینمت...پس دنبالم نیا
و از کنارش رد شدم
اشکامو با حرص پاک کردم.. نه دیگه گریه بسه
وقتی خیلی از خونه ش دور شدم گوشیمو در اوردم و‌زنگ زدم به هجین که سریع جواب داد
+سلام رائل
_هجین سریع یه مقدار پول بزن به حسابم نیاز دارم
+چیشده رائل...پس‌جئون کجاست؟
_به حرفم گوش بده لطفا...بعدا تعریف میکنم برات
+اخه رائل پول کره به درد فرانسه نمیخوره...
سرمو تکون دادم
_اره راست میگی...وای حالا چیکار کنم
+الان کجایی؟
_تو‌خیابون...میخوام برم فرودگاه ببینم میتونم بیام کره اما پول ندارم...نمیدونم‌چیکار کنم
+ادرس جایی که هستیو بفرست برام الان میام
_میگم فرانسه م...کجا میخوای بیای
+گوش بده چی‌میگم منم فرانسم الان میام
و گوشیو قطع کرد
دیدگاه ها (۳)

رفتم تو‌ی به کوچه و نشستم زمیندستمو روی قلبم گذاشتم...هنوز ح...

همون لحظه صدای تقه در بلند شدهجین رفت درو باز کرد...جیمین بو...

_شب چخبره؟!+کم سوال بپرس دخترخندیدم_خب بگو دیگههههه+نمیگمارو...

+ایشون اقای جیمز هستن...سر اشپز اینجا...از جام پاشدم و باهاش...

بازگشت فرمانده

love Between the Tides²⁵چند دقیقه بعدم: چیکار میکنی؟ ا/ت: هی...

پارت ۳چند دقیقه بعدویو جیمینوقتی به خودم اومدم فهمیدم چیکار ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط