فصل شب دردناک

فصل۲ |شب دردناک|
پارت ۹۰


ات : هیونگ .. میشه هیچی نگی فقد بغلم کنی
بردارش هیچ حرفی نگفت و با دراز کردن دستش رو شانه های خواهرش او را در آغوش خودش کشید در باز های ورزیده اش اون دختره آروم گرفت و برایه چندیدن دقایق سکوت را در اختیارش گرفت

___________

با قدم های آرام وارد عمارت شدن سه روز را. در بیمارستان گذراند و حال جسمی حالش خوب شده بود ولی هنوزم که شده هیچ حرفی نگفت مادرش پالتو را از تنش بیرون کشید و دمپایی ها را هم جلوش کذاشت ات بدونه هیچ حرفی پوتین ها یش را کشید و دم پایی ها را پاش کرد و خواهرش دستش را گرفت هر دو سمته سالن رفتن پدرشان را دید که مشغول خواندن روزنامه بود نگاه اش کشیده شد سمته آن ها
ات قدمی عقب کشید تا بره ولی این ایل سونگ بود ده شانه هایش را گرفت و سمته سمته سالن برد.... رو مبل ها نشستن و روبه مادرش کرد
ایل سونگ: اوما میشه کمی میوه تازی بیاری هوس کردم
خانم/پ: چشم حتما
خانم پارک سمته اشپر‌خونه رفت و اون ها در سالن سکوت ای نشسته بودن
اقا/پ: خب انگار زنده ای چطور نمر‌دی
دختره همچنان سرش پایین بود تا اینکه دستی رو شانه اش حس کرد
ایل سونگ: سکوت نکن
دختره به این حرف بردارش گوش نکرد و انکار این حرف را نگفت و همتن حوری نشسته بود
شوهوآ: پدر ... بس کنید
اقا/پ: راستی شوهوآ چرا نمیری خونه خودت
شوهوآ: بله منظور تون چیه
ایل سونگ: پدر بس کن .... اوووو اوما هم اومد
بشقاب را گذاشت جلو ایل سونگ و ات و بشقاب دیگی را گذاشت جلو خود و شوهوآ
ایل سونگ بشقاب را نزدیک خواهرش کرد و تیکه توت فرنگی را برداشت و جلو دهان دختره گرفت
ایل سونگ: بخور خواهری
ات : میلی ندارم
دیدگاه ها (۳)

فصل۲ |شب دردناک|پارت ۹۱بردارش باز هم اسرار کرد و این بار خوا...

فصل۲ |شب دردناک |پارت ۹۲صورتش ات : این ... شما هستی .... آقا...

فصل۲ | شب دردناک |پارت ۸۹جلو بیمارستان رو نیم کت نشست بود و ...

فصل۲ | شب دردناک|پارت ۸۸ایل سونگ : شوهوآ هیونگ نین خواهرم ر...

گناهکار ) ۵۶ part ماشین داخل عمارت پارک جیمین ایستاد یون بیو...

پارت ۱۶۸

گناهکار ) ۱۲۰ part ات : چیزی نپسندیدم و نگرفتم چرا داری می‌...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط