ویلای من
ویلای من
Part 6
دو روز بعد
ات ویو
خیلیی درد داشتم.. کل بدنم کیود بود.. هق ازت متنفرم شوگا..هق.. خیلی گشنم بود.. تو این دو روز به خودش زحمت نداد بیاد ببینه چه مرگمه...
یهو در باز شد و شوگا اومد داخل
شوگا: بلند شو برو لباط بپوش میخوایم بریم خرید..
ات: چ.. چه خریدی؟
شوگا درحالی که دست های ات رو باز میکرد گفت
شوگا: عروسی.
ات:.. باشه
ات بلتد شد و سمت در رفت
خیلی درد داشت
شوگا: قبل اینکه بخوای لباستو عوض کنی بگو بیام کرم بزنم
ات:. نمیخواد...
شوگا:. همین که گفتم
ات: خیل خب
ات رفت داخل اتاقش
شوگا با کرم اومد داخل
شروع کرد به زدن کرم به جاهای کبودی و زخم خوردگی ات..
شوگا: هوف..
ات: محبورت نکزدن که انجامش بدی
شوگا: ببند
ات: خودت نمیدونی فازت چیه... منو با شلاق میزنی سیاه و. کبودم میکنی... 3 روز توی زیر زمین هیچی نخوردم.. دوباره میای کرم میزنی؟
شوگا: اجوماااا(کمی بلند)
اجوما: ب.. بله ارباب؟
شوگا: سریع برای ات غذا درست کن
اجوما: چشم
اجوما رفت
شوگا: تا اجوما غذا رو درست میکنه برو لباس هاتو بپوش و حاضر شو..
ات: باشه...
شوگا رفت اتاق خودش
ات یه لباس گلبهی کوتاه تا بالای زانوش پوشیپ
دو تیکه ای بود
یکی. تاب خیلی خوشرنک که دامنش جدا بود
جای کبودی هارو با کرم پودر پوشوند
یه آرایش ساده کرد.. کرم زد و رژ لب..
اینک دودیش رو گذاشت روی موهای باز و صافش... کفش های پاشنه بلندش رو پوشید
رفد سمت اشپز خونه
اجوما: اوه چه خوشگل شدی
ات: مرسی..(خنده)
ات نشست روی صندلی
اجوما غذارو گذاشت روی میز
ات شروع کرد به خوردن
شوگا اومد
داشت ساعتش رو درست میکرد
ات پشتش به شوگا بود
شوگا: بریم؟؟
ات برگشت
ات: بریم
شوگا اا اینکه ات رو دید نفسش بالا نمسومد.. قلبش تند میزد.. سریع خودشو جمع کرد
شوگا: س.. سوار ماشین شو
ات رفت سوار ماشین شد
شوگا هم سوار شد
شرایط پارت بعد 16لایک
Part 6
دو روز بعد
ات ویو
خیلیی درد داشتم.. کل بدنم کیود بود.. هق ازت متنفرم شوگا..هق.. خیلی گشنم بود.. تو این دو روز به خودش زحمت نداد بیاد ببینه چه مرگمه...
یهو در باز شد و شوگا اومد داخل
شوگا: بلند شو برو لباط بپوش میخوایم بریم خرید..
ات: چ.. چه خریدی؟
شوگا درحالی که دست های ات رو باز میکرد گفت
شوگا: عروسی.
ات:.. باشه
ات بلتد شد و سمت در رفت
خیلی درد داشت
شوگا: قبل اینکه بخوای لباستو عوض کنی بگو بیام کرم بزنم
ات:. نمیخواد...
شوگا:. همین که گفتم
ات: خیل خب
ات رفت داخل اتاقش
شوگا با کرم اومد داخل
شروع کرد به زدن کرم به جاهای کبودی و زخم خوردگی ات..
شوگا: هوف..
ات: محبورت نکزدن که انجامش بدی
شوگا: ببند
ات: خودت نمیدونی فازت چیه... منو با شلاق میزنی سیاه و. کبودم میکنی... 3 روز توی زیر زمین هیچی نخوردم.. دوباره میای کرم میزنی؟
شوگا: اجوماااا(کمی بلند)
اجوما: ب.. بله ارباب؟
شوگا: سریع برای ات غذا درست کن
اجوما: چشم
اجوما رفت
شوگا: تا اجوما غذا رو درست میکنه برو لباس هاتو بپوش و حاضر شو..
ات: باشه...
شوگا رفت اتاق خودش
ات یه لباس گلبهی کوتاه تا بالای زانوش پوشیپ
دو تیکه ای بود
یکی. تاب خیلی خوشرنک که دامنش جدا بود
جای کبودی هارو با کرم پودر پوشوند
یه آرایش ساده کرد.. کرم زد و رژ لب..
اینک دودیش رو گذاشت روی موهای باز و صافش... کفش های پاشنه بلندش رو پوشید
رفد سمت اشپز خونه
اجوما: اوه چه خوشگل شدی
ات: مرسی..(خنده)
ات نشست روی صندلی
اجوما غذارو گذاشت روی میز
ات شروع کرد به خوردن
شوگا اومد
داشت ساعتش رو درست میکرد
ات پشتش به شوگا بود
شوگا: بریم؟؟
ات برگشت
ات: بریم
شوگا اا اینکه ات رو دید نفسش بالا نمسومد.. قلبش تند میزد.. سریع خودشو جمع کرد
شوگا: س.. سوار ماشین شو
ات رفت سوار ماشین شد
شوگا هم سوار شد
شرایط پارت بعد 16لایک
۱.۷k
۲۸ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.