ویلای من
ویلای من
Part 5
مونا رفت
ات: ارباب...
شوگا: ات گمشو از اینجا بیرون
ات: .. هق.. تو هیچ وقت با من درست حرف نزدی..(گریه)
شوگا: خفه شو.. خفه شو هرزه
تهیونگ: شوگا حد خودتو بدون
شوگا: تو. کی؟ هاه؟ بگو مگه کی اون هستی؟
تهیونگ: شوگا.. اون دختز گناهی نکرده
شوگا: هرزه..
ات: بسته.. من هرزه نیستم.. ( گریه و عربده)
شوگا: نفه شو یه بار دیگه صداتو برای من ببری بالا گردنتو میبرم.. صپای من از تو بلند تره هرزه( عربده خیلی بلند)
یهو مادر شوگا اومد داخل
م.ش: شوگا.. بست کن چه وضعشه؟
شوگا:. ات.. یه زیر خوابی بیش نیستی
یهو مادر شوگا یه سیلی به صورت ات زد
م. ش: یاد بگیر باهاش درست حرف بزن.. این مونا نیست که لقب مونا رو روش میزاری
شوگا: هه.. مونا؟ چیکار به مونای من دارید؟
نامجون: شوگا بفهم اون یه هرزس
شوگا: هه تو از کجا اومدی
جین: اون هرزس.. اینو بفهم..
شوگا: خفه شید
م. ش: حقیقت رو میگن.. ما خودمون با 10000 نفر دیدیمش..
جونگکوک: اون فقط واسه پول میخوادت
شوگا: هر زری میخوایپ بزنید بگید
م. ش: فردا با ات میرید لباس عروسی بگیرید
شوگا: هه.. حتما( همون بیا خودمون🗿🔪😂)
م. ش:. همین که گفتم
شوگا: من با اون هرزه جایی نمیرم
ات: خفه شو.. من هرزه نیستم.. هرزه اون مونای ک*ری هست که زیر خواب همس
شوگا عصبی شد و. دست ات رو محکم. گرفت و با عصبانیت به سمت زیر زمین میبرد
ات رو با زور انداخت داخل زیر زمین
ات از درد به خودش پیچید
شوگا شروع کرد با شلاق ات رو کتک زدن
شوگا: شروع کن تا 100 بشمر
ات: هق.. نکن.. هق هق...
شوگا: بشمر هرزه
ات: هق.. 1... 2.. هق.. 3ـ و.......
شوکا همینطور که ات رو کتک میزد صدای در زدن های محکم در زیر زمین رو میشنید که داشتن با تمام قدرت به در میژدن تا شوکا در قفل شده رو باز کنه
جیمین: این بی صاحاب رو باز کن
جیهوپ: اون دختر بدبخت رو ول کن
م. ش: ولش کن پدرصگگگ( مادز ایرانی باشه
قدیر؟)
شوگا اهمیت نمیداد و یا عصبانیت ات رو. کتک میزد
ات کلا سیاه شده بود
از درد جیغ میکشید
شوگا ات زو. چند تا لکد زد و از زیر زمین بیرون رفت
شرایط پارت بعد15لایک.. بسته دیگه انقدر. نگید بعدی.. من نمیتونم. که همش واسه شما پارت بزارم.. بچه ها بخدا منم پریودم درک کنید.. بقیه ی فیک نویس هارو ببینید.. چقدر لایک میخوان. پ خب بچه ها درک کنید نزارید رفتارم عوض بشه... من همیشه با مهربونی جوابتونو میدم. ولی وقتی دو پارت نمیزارم میاید پیوی توی کامنتا با خشونت برخورد میکنید. خب من ناراحت میشم🥲🥲💔
Part 5
مونا رفت
ات: ارباب...
شوگا: ات گمشو از اینجا بیرون
ات: .. هق.. تو هیچ وقت با من درست حرف نزدی..(گریه)
شوگا: خفه شو.. خفه شو هرزه
تهیونگ: شوگا حد خودتو بدون
شوگا: تو. کی؟ هاه؟ بگو مگه کی اون هستی؟
تهیونگ: شوگا.. اون دختز گناهی نکرده
شوگا: هرزه..
ات: بسته.. من هرزه نیستم.. ( گریه و عربده)
شوگا: نفه شو یه بار دیگه صداتو برای من ببری بالا گردنتو میبرم.. صپای من از تو بلند تره هرزه( عربده خیلی بلند)
یهو مادر شوگا اومد داخل
م.ش: شوگا.. بست کن چه وضعشه؟
شوگا:. ات.. یه زیر خوابی بیش نیستی
یهو مادر شوگا یه سیلی به صورت ات زد
م. ش: یاد بگیر باهاش درست حرف بزن.. این مونا نیست که لقب مونا رو روش میزاری
شوگا: هه.. مونا؟ چیکار به مونای من دارید؟
نامجون: شوگا بفهم اون یه هرزس
شوگا: هه تو از کجا اومدی
جین: اون هرزس.. اینو بفهم..
شوگا: خفه شید
م. ش: حقیقت رو میگن.. ما خودمون با 10000 نفر دیدیمش..
جونگکوک: اون فقط واسه پول میخوادت
شوگا: هر زری میخوایپ بزنید بگید
م. ش: فردا با ات میرید لباس عروسی بگیرید
شوگا: هه.. حتما( همون بیا خودمون🗿🔪😂)
م. ش:. همین که گفتم
شوگا: من با اون هرزه جایی نمیرم
ات: خفه شو.. من هرزه نیستم.. هرزه اون مونای ک*ری هست که زیر خواب همس
شوگا عصبی شد و. دست ات رو محکم. گرفت و با عصبانیت به سمت زیر زمین میبرد
ات رو با زور انداخت داخل زیر زمین
ات از درد به خودش پیچید
شوگا شروع کرد با شلاق ات رو کتک زدن
شوگا: شروع کن تا 100 بشمر
ات: هق.. نکن.. هق هق...
شوگا: بشمر هرزه
ات: هق.. 1... 2.. هق.. 3ـ و.......
شوکا همینطور که ات رو کتک میزد صدای در زدن های محکم در زیر زمین رو میشنید که داشتن با تمام قدرت به در میژدن تا شوکا در قفل شده رو باز کنه
جیمین: این بی صاحاب رو باز کن
جیهوپ: اون دختر بدبخت رو ول کن
م. ش: ولش کن پدرصگگگ( مادز ایرانی باشه
قدیر؟)
شوگا اهمیت نمیداد و یا عصبانیت ات رو. کتک میزد
ات کلا سیاه شده بود
از درد جیغ میکشید
شوگا ات زو. چند تا لکد زد و از زیر زمین بیرون رفت
شرایط پارت بعد15لایک.. بسته دیگه انقدر. نگید بعدی.. من نمیتونم. که همش واسه شما پارت بزارم.. بچه ها بخدا منم پریودم درک کنید.. بقیه ی فیک نویس هارو ببینید.. چقدر لایک میخوان. پ خب بچه ها درک کنید نزارید رفتارم عوض بشه... من همیشه با مهربونی جوابتونو میدم. ولی وقتی دو پارت نمیزارم میاید پیوی توی کامنتا با خشونت برخورد میکنید. خب من ناراحت میشم🥲🥲💔
۱.۱k
۲۷ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.