پارت۲
پارت۲
singer in the club
!ولی خوبه اوجوما هست
_چرا اینکه هر روز باید غر غرای اون رو بخاطر هانا بشنویم
!نه هانا قلب ضعیفی داره مایی که این همه اذیتش میکنیم وقتی میره به اجوما میگه خالی میشه
_حرفات تموم شد
!اره
_خیلی تاثیر گذار بود
!بیشور(میزنه پس گردن ا/ت)
_بیا بریم
!زیر انباری تو خونه کی هست
_هیچکس هرکی باشه حواسم بهش هست(سرش تو گوشیه)
!قرص هات رو خوردی
_چی......نه
!باشه بیا بریم روانی(میره)
_چرا اینجوری شد(میره)
"ویو راوی"
ا/ت توی بچگیش وقتی مامانش مرد و باباش هم ولش کرد مشکل اعصاب پیدا کرده و روانی شده اما بخاطر هانا و بورام ارومه و اگه بهش فشار زیاد بیاد اعصبی میشه بخاطر همین هم قرص میندازه
+دخترایی که اینجا بودن چیکاره بودن
÷نمیدونم ولی من موندم چرا اونی که افتاد زمین از اون دوتا مهربون تر بود و چرا اون دختره(بورام رو میگه)گفت قرصات رو خوردی
√اصلا بماچه بریم
(یک نفر رو تو داستان یادم رفت معرفی کنم هانول دوست ا/ت بورام هاناس که اخلاقش شبیه بورامه و علامتش هم(^)اینه و مهربون و خوش اندام و خشگل و دنسر)
^من اومدم
_وای وای دوتا خر کم بود سومی هم از راه رسید(میزنه سرش)
!سلام خوبی
^مرسی
×سلام اجی جونم(کیوت)
^سلام.......خانم ا/ت یه وقت سلام نکنی میمیری ها
_سلام خوبی
^اره خوبم تو چطوری
_بهترم
^خوبه
×بغلم کن(رو به ا/ت)
_برو بابا........باشه بیا(هانارو بغل میکنه)
×اخیش
_چقدر کوچولویی
×ا/ت اون جوری نگو
_چیه میدینی اخرین باری که بهم گفتن کوچولو چقدر میگذره
×چقدر
_۱۹سال میگذره که مامانم بهم گفت(بغض)
!ا/ت اینجا گریه نکنیا ادم هست
_کو(اشک هاشو پاک میکنه)
!کوری(میز جونگکوک رو نشون)
_هیی هانا جولوی اونا خورد زمین(میخنده)
!اصلا حواسمون نبود
×هعی ابروی منو همه جا میبرید
^الاهی ولی چقدر پسراش کراشن
!_×اره(همزمان)
"ویو به شب"
"ویو ا/ت"
همه اومده بودن رفتم میکروفن رو گرفتم دستم و شروع کردم به خوندن اهنگ(نمیدونم اهنگ چی) بعد از اینکه تموم شد دیگه دی جی
اومد و وارد عمل شد منم میکروفن رو دادم بهش و رفتم نشستم از شانس خوبه ما قشنگ میزمون کنار اون پسرا بود رفتم نشستم اونجا و باهام حرف میزدیم سفارشامون رو دادیم داشتیم حرف میزدیم که احساس کردم دست یکنفر رو شونه هامه داره میره پایین سریع بالا سرمو نگاه کردم و دیدم یه پسر که انگار داره مست میشه دستش رو گذاشته که گفت
پسره:دختر خشکلی هستی مهمون امشب نمیکنی مارو
_ میخوای یه کتک مهمونت کنم(سرد)
(پسره درست رو به روی جونگکوک بود و ا/ت هم صندلیش رو بر میگردونه سمت پسره)
پسره: او چه خشن و سرد ازت خشم اومد
_پسر جو...........
singer in the club
!ولی خوبه اوجوما هست
_چرا اینکه هر روز باید غر غرای اون رو بخاطر هانا بشنویم
!نه هانا قلب ضعیفی داره مایی که این همه اذیتش میکنیم وقتی میره به اجوما میگه خالی میشه
_حرفات تموم شد
!اره
_خیلی تاثیر گذار بود
!بیشور(میزنه پس گردن ا/ت)
_بیا بریم
!زیر انباری تو خونه کی هست
_هیچکس هرکی باشه حواسم بهش هست(سرش تو گوشیه)
!قرص هات رو خوردی
_چی......نه
!باشه بیا بریم روانی(میره)
_چرا اینجوری شد(میره)
"ویو راوی"
ا/ت توی بچگیش وقتی مامانش مرد و باباش هم ولش کرد مشکل اعصاب پیدا کرده و روانی شده اما بخاطر هانا و بورام ارومه و اگه بهش فشار زیاد بیاد اعصبی میشه بخاطر همین هم قرص میندازه
+دخترایی که اینجا بودن چیکاره بودن
÷نمیدونم ولی من موندم چرا اونی که افتاد زمین از اون دوتا مهربون تر بود و چرا اون دختره(بورام رو میگه)گفت قرصات رو خوردی
√اصلا بماچه بریم
(یک نفر رو تو داستان یادم رفت معرفی کنم هانول دوست ا/ت بورام هاناس که اخلاقش شبیه بورامه و علامتش هم(^)اینه و مهربون و خوش اندام و خشگل و دنسر)
^من اومدم
_وای وای دوتا خر کم بود سومی هم از راه رسید(میزنه سرش)
!سلام خوبی
^مرسی
×سلام اجی جونم(کیوت)
^سلام.......خانم ا/ت یه وقت سلام نکنی میمیری ها
_سلام خوبی
^اره خوبم تو چطوری
_بهترم
^خوبه
×بغلم کن(رو به ا/ت)
_برو بابا........باشه بیا(هانارو بغل میکنه)
×اخیش
_چقدر کوچولویی
×ا/ت اون جوری نگو
_چیه میدینی اخرین باری که بهم گفتن کوچولو چقدر میگذره
×چقدر
_۱۹سال میگذره که مامانم بهم گفت(بغض)
!ا/ت اینجا گریه نکنیا ادم هست
_کو(اشک هاشو پاک میکنه)
!کوری(میز جونگکوک رو نشون)
_هیی هانا جولوی اونا خورد زمین(میخنده)
!اصلا حواسمون نبود
×هعی ابروی منو همه جا میبرید
^الاهی ولی چقدر پسراش کراشن
!_×اره(همزمان)
"ویو به شب"
"ویو ا/ت"
همه اومده بودن رفتم میکروفن رو گرفتم دستم و شروع کردم به خوندن اهنگ(نمیدونم اهنگ چی) بعد از اینکه تموم شد دیگه دی جی
اومد و وارد عمل شد منم میکروفن رو دادم بهش و رفتم نشستم از شانس خوبه ما قشنگ میزمون کنار اون پسرا بود رفتم نشستم اونجا و باهام حرف میزدیم سفارشامون رو دادیم داشتیم حرف میزدیم که احساس کردم دست یکنفر رو شونه هامه داره میره پایین سریع بالا سرمو نگاه کردم و دیدم یه پسر که انگار داره مست میشه دستش رو گذاشته که گفت
پسره:دختر خشکلی هستی مهمون امشب نمیکنی مارو
_ میخوای یه کتک مهمونت کنم(سرد)
(پسره درست رو به روی جونگکوک بود و ا/ت هم صندلیش رو بر میگردونه سمت پسره)
پسره: او چه خشن و سرد ازت خشم اومد
_پسر جو...........
۱.۶k
۱۰ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.