چند پارتی جیمین
چند پارتی جیمین
My share of you
Part 1
ویو ات
از خانه با عجله خارج شدم چون بازم خواب مونده بودم جیمین گفته بود اگه یه بار دیگه تکرار شه من میدونم تو درسته دوسم داره ولی تو کار خیلی حساسه سوار ماشین شدم سریع رفتم سمت شرکت ماشینو تو پارکینگ پارک کردم پیاده شدم رفتم شرکت
منشی: خانوم ات شما بازم دیر اومدین آقای پارک منتظر شماست
ات: باشه من میرم
با ترس از پله ها رفتم بالا رفتم جلوی دفتر آروم درو زدم
جیمین: بیا تو
آروم رفتم داخل دیدم با قیافه جدی بهم نگاه میکنه با ترس سرمو انداختم پایین
جیمین : مثل همیشه دیر کردی
ات: ببخشید
جیمین: راستشو بگو تا ساعت چند بیدار بودی
ات: عشقم سریال دیدم غذامو خوردم یکم روی پروژه کار کردم بعد بازم تا ساعت پنج صبح به سریال نگاه کردم
جیمین: تو چرا تا ساعت پنج بیدار موندی
ات : عشقم دیگه سعی میکنم زود بخوابم
جیمین: خوبه اگه دوباره تکرار شه دیگه مجبورم هر شب بیام مجبورت کنم زود بخوابی
ات: حالا میشه برم عشقم یکم روی پروژه کار کنم
جیمین: آره برو وقتی اومدی پیشم برا من قهوه هم بیار بیبی
ات: باشه من رفتم خسته نباشی
از دفتر خارج شدم رفتم سمت دفتر خودم یهو بازم احمق مینسو اومد ازش متنفرم چند بار بهم گفته دوست دارم یه بارم از دست جیمین کتک خورده ولی بازم منو ول نمیکنه
مینسو: سلام عزیزم فکر کنم بازم دیر کردی
ات: آره بهت ربطی نداره
مینسو : اینقدر با من بد نباش میدونی که چقدر دوست دارم
ات: خفه شو گمشو برو حوصله اتو ندارم
از کنارش رد شدم رفتم پسره ی گاو بکشمش هم کمه رفتم دفتر خودم روی صندلی نشستم دیدم یه دسته گل روی میز هست روی گل یه نامه کوچولو بود " عاشقتم کوچولوم دیگه برای اینکه دیر نیایی برات گل گرفتم از طرف جیمین " خندیدم گل رو بو کردم گذاشتم روی میز شروع کردم به کار کردن یکم بعد بلند شدم رفتم برای خودم و جیمین قهوه درست کردم بردم تو اتاقش درو زدم ولی جواب نداد رفتم داخل دیدم نیست
ادامه دارد...
My share of you
Part 1
ویو ات
از خانه با عجله خارج شدم چون بازم خواب مونده بودم جیمین گفته بود اگه یه بار دیگه تکرار شه من میدونم تو درسته دوسم داره ولی تو کار خیلی حساسه سوار ماشین شدم سریع رفتم سمت شرکت ماشینو تو پارکینگ پارک کردم پیاده شدم رفتم شرکت
منشی: خانوم ات شما بازم دیر اومدین آقای پارک منتظر شماست
ات: باشه من میرم
با ترس از پله ها رفتم بالا رفتم جلوی دفتر آروم درو زدم
جیمین: بیا تو
آروم رفتم داخل دیدم با قیافه جدی بهم نگاه میکنه با ترس سرمو انداختم پایین
جیمین : مثل همیشه دیر کردی
ات: ببخشید
جیمین: راستشو بگو تا ساعت چند بیدار بودی
ات: عشقم سریال دیدم غذامو خوردم یکم روی پروژه کار کردم بعد بازم تا ساعت پنج صبح به سریال نگاه کردم
جیمین: تو چرا تا ساعت پنج بیدار موندی
ات : عشقم دیگه سعی میکنم زود بخوابم
جیمین: خوبه اگه دوباره تکرار شه دیگه مجبورم هر شب بیام مجبورت کنم زود بخوابی
ات: حالا میشه برم عشقم یکم روی پروژه کار کنم
جیمین: آره برو وقتی اومدی پیشم برا من قهوه هم بیار بیبی
ات: باشه من رفتم خسته نباشی
از دفتر خارج شدم رفتم سمت دفتر خودم یهو بازم احمق مینسو اومد ازش متنفرم چند بار بهم گفته دوست دارم یه بارم از دست جیمین کتک خورده ولی بازم منو ول نمیکنه
مینسو: سلام عزیزم فکر کنم بازم دیر کردی
ات: آره بهت ربطی نداره
مینسو : اینقدر با من بد نباش میدونی که چقدر دوست دارم
ات: خفه شو گمشو برو حوصله اتو ندارم
از کنارش رد شدم رفتم پسره ی گاو بکشمش هم کمه رفتم دفتر خودم روی صندلی نشستم دیدم یه دسته گل روی میز هست روی گل یه نامه کوچولو بود " عاشقتم کوچولوم دیگه برای اینکه دیر نیایی برات گل گرفتم از طرف جیمین " خندیدم گل رو بو کردم گذاشتم روی میز شروع کردم به کار کردن یکم بعد بلند شدم رفتم برای خودم و جیمین قهوه درست کردم بردم تو اتاقش درو زدم ولی جواب نداد رفتم داخل دیدم نیست
ادامه دارد...
- ۲۶.۷k
- ۲۵ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط