P:6
P:6
خوابیدم شب با صدای یه دختر بیدار شدم دیدم صدای ناله رفتم از اتاق بیرون که صدا از اتاق تهیونگ میومد معلوم باز دختر آورده گشنم بود رفتم پایین یواشکی یچیز خوردم که رفتم ظرفمو شستم چون تاریک بود زیاد معلوم نمی شد دیدم دوتا دستم کنارم قرار گرفت ترسیدم سریع برگشتم دیدم یکی میلی متری صورتمه
از ترس لکنت گرفتم
+ت.و ت.و ک.ی هس.تی
_اینجا چه غلطی میکنی
از صداش فهمیدم تهیونگه
+ببخ.شید گشنم بود فقط امدم یچیزی بخورم
_با اجازه کی ها
+ببخشید نتونستم از شما اجازه بگی.رم
+میرم سرکار تمام پولو برمیگردونم
_جرعت داری گمشو سرکار ببین چطوری پارت کنم حالا گمشو اتاقت بیرون بیای جرت میدم
+چ.شم
رفتم بالا دیگه خسته شده بودم دلم میخواست از اینجا هرچه زودتر فرار کنم
نمی شد اکه تهیونگ پیدام میکرد میکشت منو
پرا خو بکشه برای اون که محم نیست
پس شب تر که خوابید از در پشتی فرار میکنم چون اونجا بادیگارد نداره
رفتم تو اتاقم
نشستم که شب تر بشه
پرش زمان شب ساعت ۲شب
آروم پنجره اتاقمو باز کردم زیاد ارتفاع نداشت پریدم پایین
اتاق تهیونگ دیدم که برقاش خاموشه
رفتم سمت در که خواستم باز کنم که
_کجا به این زودی
با صدایی که شنیدم فهمیدم مرگم حتمی
برگشتم و بله درسته تهیونگ خودش بود
_پس فرار میکنی اره (داد)
+ب.خدا ....
دیدم دستمو گرفت برد سمت اتاقش پردم کرد رو تخت
+دایی غ.لط کردم دیگه تکرار نمیشه (گریه)
_خفه شو هر.زه به من نگو دایی امشب زیرم جون دادی میفهمی
دیدم امد سمتم ....... بقیش رو به قبله کردن نماز خوندن 😐🗿
صبح با دل درد شدیدی بیدار شدم دیدم یجا تاریک بودم
دیشب تهیونگ وحشی ۱۸ راند انجام داد
دلم بدجور درد میکرد لباس تنم بود بلند شدم رفتم برق پیدا کردم روشن کردم دیدم تو اتاقمم چطوری امدم اینجا حتمی تهیونگ آورده دلم خیلی درد میکرد رفتم حموم امدم بیرون لباسم پوشیدم رفتم پایین تهیونگ سر میز بود که داشتم از پله ها میرفتم پایین که سرم گیج رفت افتادم زمین بیهوش شدم
از زبان تهیونگ )
داشتم صبحونه میخوردم که دیدم ا.ت داشت میومد پایین بهش توجه ای نکردم که دیدم از پله ها افتاد رفتم سمتش برام محم نبود ولی یه حسم میگفت به دکتر بگم بلندش کردم بردم روتخت گذاشتمش به دکتر گقتم امد ماینش کرد هنوز بیهوش بود دکتر امد پیشم
علامت دکتر ٪)
٪آقای کیم دوست دخترتون رحمش بد جور آسیب دیده باید مواظبت کنید ازش نباید ..... خشنی داشته باشه چون رحمش اسب بد تری میگیره سرطان رحم میگیره
_الان خوب میشه
٪اره
_باش میتونی بری دکتر رفت رحمش صدمه دیده به درک
پایان زبان تهیونگ )
یواش یواش بهوش امدم دیدم یکی بالا سرمه چشمام بیشتر باز کردم دیدم تهیونگ ترسیدم
_نترس کاریت ندارم (سردی)
+چ.یشده چرا من بیهوش شدم
_چیزی نیست رحمت آسیب دیده
معلومه آسیب میبینه دیگه با اون کارای که اون دیشب میکرد
چیزی نگفتم اونم چیزی نگفت از اتاق رفت بیرون من دوباره خوابیدم......
خوابیدم شب با صدای یه دختر بیدار شدم دیدم صدای ناله رفتم از اتاق بیرون که صدا از اتاق تهیونگ میومد معلوم باز دختر آورده گشنم بود رفتم پایین یواشکی یچیز خوردم که رفتم ظرفمو شستم چون تاریک بود زیاد معلوم نمی شد دیدم دوتا دستم کنارم قرار گرفت ترسیدم سریع برگشتم دیدم یکی میلی متری صورتمه
از ترس لکنت گرفتم
+ت.و ت.و ک.ی هس.تی
_اینجا چه غلطی میکنی
از صداش فهمیدم تهیونگه
+ببخ.شید گشنم بود فقط امدم یچیزی بخورم
_با اجازه کی ها
+ببخشید نتونستم از شما اجازه بگی.رم
+میرم سرکار تمام پولو برمیگردونم
_جرعت داری گمشو سرکار ببین چطوری پارت کنم حالا گمشو اتاقت بیرون بیای جرت میدم
+چ.شم
رفتم بالا دیگه خسته شده بودم دلم میخواست از اینجا هرچه زودتر فرار کنم
نمی شد اکه تهیونگ پیدام میکرد میکشت منو
پرا خو بکشه برای اون که محم نیست
پس شب تر که خوابید از در پشتی فرار میکنم چون اونجا بادیگارد نداره
رفتم تو اتاقم
نشستم که شب تر بشه
پرش زمان شب ساعت ۲شب
آروم پنجره اتاقمو باز کردم زیاد ارتفاع نداشت پریدم پایین
اتاق تهیونگ دیدم که برقاش خاموشه
رفتم سمت در که خواستم باز کنم که
_کجا به این زودی
با صدایی که شنیدم فهمیدم مرگم حتمی
برگشتم و بله درسته تهیونگ خودش بود
_پس فرار میکنی اره (داد)
+ب.خدا ....
دیدم دستمو گرفت برد سمت اتاقش پردم کرد رو تخت
+دایی غ.لط کردم دیگه تکرار نمیشه (گریه)
_خفه شو هر.زه به من نگو دایی امشب زیرم جون دادی میفهمی
دیدم امد سمتم ....... بقیش رو به قبله کردن نماز خوندن 😐🗿
صبح با دل درد شدیدی بیدار شدم دیدم یجا تاریک بودم
دیشب تهیونگ وحشی ۱۸ راند انجام داد
دلم بدجور درد میکرد لباس تنم بود بلند شدم رفتم برق پیدا کردم روشن کردم دیدم تو اتاقمم چطوری امدم اینجا حتمی تهیونگ آورده دلم خیلی درد میکرد رفتم حموم امدم بیرون لباسم پوشیدم رفتم پایین تهیونگ سر میز بود که داشتم از پله ها میرفتم پایین که سرم گیج رفت افتادم زمین بیهوش شدم
از زبان تهیونگ )
داشتم صبحونه میخوردم که دیدم ا.ت داشت میومد پایین بهش توجه ای نکردم که دیدم از پله ها افتاد رفتم سمتش برام محم نبود ولی یه حسم میگفت به دکتر بگم بلندش کردم بردم روتخت گذاشتمش به دکتر گقتم امد ماینش کرد هنوز بیهوش بود دکتر امد پیشم
علامت دکتر ٪)
٪آقای کیم دوست دخترتون رحمش بد جور آسیب دیده باید مواظبت کنید ازش نباید ..... خشنی داشته باشه چون رحمش اسب بد تری میگیره سرطان رحم میگیره
_الان خوب میشه
٪اره
_باش میتونی بری دکتر رفت رحمش صدمه دیده به درک
پایان زبان تهیونگ )
یواش یواش بهوش امدم دیدم یکی بالا سرمه چشمام بیشتر باز کردم دیدم تهیونگ ترسیدم
_نترس کاریت ندارم (سردی)
+چ.یشده چرا من بیهوش شدم
_چیزی نیست رحمت آسیب دیده
معلومه آسیب میبینه دیگه با اون کارای که اون دیشب میکرد
چیزی نگفتم اونم چیزی نگفت از اتاق رفت بیرون من دوباره خوابیدم......
۱۱.۱k
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۲