P:9
P:9
رفتم تو دیدم که یه پسره که معلوم بود زیاد سنی نداشت رو زمین بود تهیونگ تفنگ گرفته بود سمتش
خواست تیر بزنه که رفتم جلو پسره
+نه تروخدا این کارو نکن اون هنوز سنی نداره
تهیونگ که معلوم بود تعجب کرده بود با حرس نگام کرد داد زد
_اون عوضی ببرید بیرون
دیدم بادیگاردا امدن سمت پسره بردنش منو تهیونگ موندیم
_گفته بودم بدم میاد کسی تو کارم دخالت کنه هوم(داد)
+ب.بخشید اما اون اون......
_خفه شو صدایی ازت نشنوم (داد)
ساکت شدم
_اینو ببرید زیر زمین ۷ روز بهش نه آب نه غذا میدید فهمیدید هروز شلاق میزنیدش (داد)
علامت بادیگارد*)
*چشم
دیدم امد سمتم دستمو گرفت
+نه ولم کن تو نمی تونی انقدر بی رحم باشی ولم کن
_وایستا
دیدم امد نزدیک
_یچیز میگم تو مغزت فرو کن من سنگل دل ترین ادم دنیام کسی نمیتونه با چندتا حرف چرت پرت روم تاثیر بزاره 😏 ببریدش
+ازت متنفرم
منو بردن زیر زمین انداختن منو زمین هروز گذشت و هروز من باید ۱۷ تا شلاق بخورم
امروز از زیر زمین امدم بیرون حوصله هیچی نداشتم رفتم تو عمارت
_هه باید درست یاد گرفته باشی که تو کارای من دخالت نکنی
+......
چیزی نگفتم داشتم میرفتم بالا که به آخرین پله رسیدم سرم گیج رفت افتادم پایین
بیهوش بودم
یک روز گذشت که بهوش امدم چیزی یادم نمیومد
+ا.ینجا کجاست
_ا.ت بهوش امدی
بهوش امدم که دیدم یه پسر خوشگل جذاب امد بالا سرم گفت ا.ت حالت خوبه ا.ت کیه دیگه
+ا.ت کیع شما کی هستید من اینجا چیکار میکنم
از دید تهیونگ )
دیدم ا.ت امد تو عمارت داشت از پله ها میرفت بالا که به آخرین پله رسید افتاد پایین
سریع رفتم سرش هرچی صداش کردم جوابم نداد خیلی نگرانش شدم از سرش خون میومد ا.ت بردم تو اتاق رو تخت گذاشتم زنگ زدم دکتر دکتر امد مایعنه اش کرد
بعد چند دقیقه امد از اتاق بیرون گفت چون ا.ت سرش ضربه دیدم برای یه مدت فراموشی داره نمیدونم چرا ولی بعد از این حرفش یکمی ناراحت شدم یه پشیمونی تو دلم بود چون دکتر گفته ۷ روز غذا نخورده بدنش شلاق خورده خیلی ضعیف شده باید مواظبش باشم
پایان دید تهیونگ)
_ام ا.ت اسم تو اینجا خو..نمونه
+خونمون ؟
_اره خونمون
+من چرا باید با شما زندگی کنم
_چون دوست دخترمی
بعد از این حرفش خجالت کشیدم مرد سرد مغروری بود ولی جذاب بود
_خجالت کشیدی
+نه
_دروغ نگو صورتت قرمز شده
نگاهی بدنم انداختم زخم بود
+چرا بدنم زخمه
_ام چیزه داشتی از رو پله ها میرفتی بالا افتادی سرت ضربه دیده
+اها بدنم بخاطر همین زخم
_نه بدنت خیلی داستان طولانی داره بعدا خودت میفهمی
+باش :)
+راستی اسمت چیه
_تهیونگ
+تهیونگ اسم خوشگلیه
_اهوم مثل اسم تو
+من اسمم ا.ت
_اره
+پس چرا یادم نمیاد
_چیزی نیست به مرور همه چی یادت میاد
+:)
چیزی نگفتم خواستم از تخت بلند شم
_کجا
+میخوام برم حمام
+آخ
_چی شد
+بدنم خیلی درد میکنه
_هوف بیا خودم میبرمت حموم
+نه
_خجالت نکش ما باهم رابطه داشتیم
+چی (داد)
_اره من بدنتو دیدم
+باش
باهم رفتیم حموم تهیونگ منو شست امدم بیرون
لباسامو پوشیدم رفتم رو کاناپه نشستم
دیدم تهیونگ دستش الکل رفت دم پنجره
داشتم نگاش میکردم رفتم از پشت بغلش کردم
+یادم نمیاد کی ولی مطمئنم خیلی دوست داشتم دوست دارم زودتر یادم بیاد بدونم چقدر دوست دارم
معلوم بود از کارم تعجب کرده بود بعدچند دقیقه
_اهوم خیلی دوسم داشتی منم خیلی دوست داشتم دارم
+ممنون که هستی
_:)
وای خدا چه لبخند جذابی داره
از بغلش امدم بیرون نگاش کردم
+میشه دیگه الکل نخوری
_چرا
+چون برات ضرر داره الکل از دستش گرفتم
_آخی تو به فکر منی
+اره نمیخوام بلایی سرت بیاد
_چه خوب
+اهوم
رفتم روبه روش داشتم نگاش میکردم
حوصلم سر رفته بود
یکم شیطونی کردم بالشت برداشتم زدم تو صورت تهیونگ
_چی کار میکنی (کمی داد)
+حوصلم سر رفته دارم باهات بازی میکنم (خنده)
_اع ولی من یه بازی بهتر سراغ دارم
دنبالم کرد که فرار کردم
که منو گرفت که پامون گیر کرد افتادیم رو تخت من روش بودم
_آخ سرم (خنده)
داشتم نگاش میکردم بهترین خنده رو داشت
که .......
رفتم تو دیدم که یه پسره که معلوم بود زیاد سنی نداشت رو زمین بود تهیونگ تفنگ گرفته بود سمتش
خواست تیر بزنه که رفتم جلو پسره
+نه تروخدا این کارو نکن اون هنوز سنی نداره
تهیونگ که معلوم بود تعجب کرده بود با حرس نگام کرد داد زد
_اون عوضی ببرید بیرون
دیدم بادیگاردا امدن سمت پسره بردنش منو تهیونگ موندیم
_گفته بودم بدم میاد کسی تو کارم دخالت کنه هوم(داد)
+ب.بخشید اما اون اون......
_خفه شو صدایی ازت نشنوم (داد)
ساکت شدم
_اینو ببرید زیر زمین ۷ روز بهش نه آب نه غذا میدید فهمیدید هروز شلاق میزنیدش (داد)
علامت بادیگارد*)
*چشم
دیدم امد سمتم دستمو گرفت
+نه ولم کن تو نمی تونی انقدر بی رحم باشی ولم کن
_وایستا
دیدم امد نزدیک
_یچیز میگم تو مغزت فرو کن من سنگل دل ترین ادم دنیام کسی نمیتونه با چندتا حرف چرت پرت روم تاثیر بزاره 😏 ببریدش
+ازت متنفرم
منو بردن زیر زمین انداختن منو زمین هروز گذشت و هروز من باید ۱۷ تا شلاق بخورم
امروز از زیر زمین امدم بیرون حوصله هیچی نداشتم رفتم تو عمارت
_هه باید درست یاد گرفته باشی که تو کارای من دخالت نکنی
+......
چیزی نگفتم داشتم میرفتم بالا که به آخرین پله رسیدم سرم گیج رفت افتادم پایین
بیهوش بودم
یک روز گذشت که بهوش امدم چیزی یادم نمیومد
+ا.ینجا کجاست
_ا.ت بهوش امدی
بهوش امدم که دیدم یه پسر خوشگل جذاب امد بالا سرم گفت ا.ت حالت خوبه ا.ت کیه دیگه
+ا.ت کیع شما کی هستید من اینجا چیکار میکنم
از دید تهیونگ )
دیدم ا.ت امد تو عمارت داشت از پله ها میرفت بالا که به آخرین پله رسید افتاد پایین
سریع رفتم سرش هرچی صداش کردم جوابم نداد خیلی نگرانش شدم از سرش خون میومد ا.ت بردم تو اتاق رو تخت گذاشتم زنگ زدم دکتر دکتر امد مایعنه اش کرد
بعد چند دقیقه امد از اتاق بیرون گفت چون ا.ت سرش ضربه دیدم برای یه مدت فراموشی داره نمیدونم چرا ولی بعد از این حرفش یکمی ناراحت شدم یه پشیمونی تو دلم بود چون دکتر گفته ۷ روز غذا نخورده بدنش شلاق خورده خیلی ضعیف شده باید مواظبش باشم
پایان دید تهیونگ)
_ام ا.ت اسم تو اینجا خو..نمونه
+خونمون ؟
_اره خونمون
+من چرا باید با شما زندگی کنم
_چون دوست دخترمی
بعد از این حرفش خجالت کشیدم مرد سرد مغروری بود ولی جذاب بود
_خجالت کشیدی
+نه
_دروغ نگو صورتت قرمز شده
نگاهی بدنم انداختم زخم بود
+چرا بدنم زخمه
_ام چیزه داشتی از رو پله ها میرفتی بالا افتادی سرت ضربه دیده
+اها بدنم بخاطر همین زخم
_نه بدنت خیلی داستان طولانی داره بعدا خودت میفهمی
+باش :)
+راستی اسمت چیه
_تهیونگ
+تهیونگ اسم خوشگلیه
_اهوم مثل اسم تو
+من اسمم ا.ت
_اره
+پس چرا یادم نمیاد
_چیزی نیست به مرور همه چی یادت میاد
+:)
چیزی نگفتم خواستم از تخت بلند شم
_کجا
+میخوام برم حمام
+آخ
_چی شد
+بدنم خیلی درد میکنه
_هوف بیا خودم میبرمت حموم
+نه
_خجالت نکش ما باهم رابطه داشتیم
+چی (داد)
_اره من بدنتو دیدم
+باش
باهم رفتیم حموم تهیونگ منو شست امدم بیرون
لباسامو پوشیدم رفتم رو کاناپه نشستم
دیدم تهیونگ دستش الکل رفت دم پنجره
داشتم نگاش میکردم رفتم از پشت بغلش کردم
+یادم نمیاد کی ولی مطمئنم خیلی دوست داشتم دوست دارم زودتر یادم بیاد بدونم چقدر دوست دارم
معلوم بود از کارم تعجب کرده بود بعدچند دقیقه
_اهوم خیلی دوسم داشتی منم خیلی دوست داشتم دارم
+ممنون که هستی
_:)
وای خدا چه لبخند جذابی داره
از بغلش امدم بیرون نگاش کردم
+میشه دیگه الکل نخوری
_چرا
+چون برات ضرر داره الکل از دستش گرفتم
_آخی تو به فکر منی
+اره نمیخوام بلایی سرت بیاد
_چه خوب
+اهوم
رفتم روبه روش داشتم نگاش میکردم
حوصلم سر رفته بود
یکم شیطونی کردم بالشت برداشتم زدم تو صورت تهیونگ
_چی کار میکنی (کمی داد)
+حوصلم سر رفته دارم باهات بازی میکنم (خنده)
_اع ولی من یه بازی بهتر سراغ دارم
دنبالم کرد که فرار کردم
که منو گرفت که پامون گیر کرد افتادیم رو تخت من روش بودم
_آخ سرم (خنده)
داشتم نگاش میکردم بهترین خنده رو داشت
که .......
۱۱.۳k
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۲