دلم یک آن گرفت
دلم یک آن گرفت
وقتی با چشمان خودم
مناظر درختی بودم که
با شاخه هایش
سیب هارا دار زده بود . . .
باورم نشد
چشمانم را بستم و باز کردم
نگریستم
خیره ماندم
باورم نشد که نشد
انگار بیدار بودم
چشمانم را بستم تا به خواب روم . . .
انگار در خواب باورش آسان تر است ...
"The Hours"
وقتی با چشمان خودم
مناظر درختی بودم که
با شاخه هایش
سیب هارا دار زده بود . . .
باورم نشد
چشمانم را بستم و باز کردم
نگریستم
خیره ماندم
باورم نشد که نشد
انگار بیدار بودم
چشمانم را بستم تا به خواب روم . . .
انگار در خواب باورش آسان تر است ...
"The Hours"
۱.۳k
۰۴ مهر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲۵۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.