گوکی ۹
گوکی ۹
تو ماشین هیچحرفی بینمون رد و بدل نشد داشتم میسوختم
از خجالت من نمیدونم چمه هر چقدرم باهاش راحت باشم بازم ازش خجالت میکشن با خودم حرف میزدم
تا اینکه پرسید
_ا/ت شی دوست پسر داری؟
+ها نه بابا من بچه پاکیم
پوزخند زد و دیگه بحثی پیش نیومد تا اینکه رسیدیم
از ماشین پیاده شدم و از پنجره بهش نگاه کردم
+ممنونم کوکی
و بدو بدو از اونجا دور شدم
ویو جونگکوک
با این حرفش و فرارش داشتم از خنده غش میکردم خودمو مگه داشتم رفتم سمت شرکت مشغول به کارم شدم البته برای لا پوشونی کار های دیگه بعد از ۳ ساعت که تقریبا وقت استراحت تازه شروع شده بود موبایلم شروع کرد به زنگ خوردن ناشناس لود جواب دادم
_بله؟
+الو اوپا میتونی بیای مدرسه خواهش میکنم تو یه اتفاقی گیر افتادم
_ا/ت تویی
+اره اوپا جونم لطفا زود بیا
بعد تلفن قطع کرد وا این ا/ت بود چرا انقدر داشت معذب
حرف میزد
کتم برداشتم و به سمت مدرسه رفتم یعنی اتفاقی تو مدرسه افتاده بود و ا/ت نتونسته به مامانش بگه هوم
رسیدم مدرسه کتم رو پوشیدم ماشین رو پارک کردم سوئیچ ماشین برداشتم و پیاده شدم
و رفتم تو از یه دانش آموز دفتر مدیر رو پرسیدم اون نشونم داد و رفت منم در زدم بعد از اجازه ورود وارد اتاق شدم که ا/ت با استرس صورتی نگران اومد سمتم و در گوشم گفت
+نقش برادرمو بازی کن
خیلی آروم جوری که فقط خودش بشنوه گفتم
_اوکیه دردسر ساز
مدیر:خب بفرمایید بشینید
_خیلی ممنون چه اتفاقی افتاده ؟
مدیر:این دختر خانم میگه ا/ت اونو از پله ها پرت کرده پایین
+من بازم میگم من این کار رو نکردم
مدیر:شما چه تنبیهی برای ا/ت در نظر میگیرید؟
_من تا مطمئن نشم کار ا/تس هیچ تنبیهی نداریم چرا دوربین مداربسته رو چک نمیکنید ؟
دختره :لازم به دوربین مداربسته نیست من دارم میگم اون منو انداخته پایین دیگه(ترسیده)
_من با شما صحبت نکردم
مدیر:خیله خوب بیایین دوربین مداربسته رو چک کنیم
+اوهوم
یک ربع بعد
مدیر:من از شما معذرت میخوام آقای کیم
_مشکلی نیست ا/ت مراقب خودت باش ساعت ۱۲ میام دنبالت
+منتظرم اوپا
و مدیر اون دختررو یه هفته از مدرسه خارج کرد
تو ماشین هیچحرفی بینمون رد و بدل نشد داشتم میسوختم
از خجالت من نمیدونم چمه هر چقدرم باهاش راحت باشم بازم ازش خجالت میکشن با خودم حرف میزدم
تا اینکه پرسید
_ا/ت شی دوست پسر داری؟
+ها نه بابا من بچه پاکیم
پوزخند زد و دیگه بحثی پیش نیومد تا اینکه رسیدیم
از ماشین پیاده شدم و از پنجره بهش نگاه کردم
+ممنونم کوکی
و بدو بدو از اونجا دور شدم
ویو جونگکوک
با این حرفش و فرارش داشتم از خنده غش میکردم خودمو مگه داشتم رفتم سمت شرکت مشغول به کارم شدم البته برای لا پوشونی کار های دیگه بعد از ۳ ساعت که تقریبا وقت استراحت تازه شروع شده بود موبایلم شروع کرد به زنگ خوردن ناشناس لود جواب دادم
_بله؟
+الو اوپا میتونی بیای مدرسه خواهش میکنم تو یه اتفاقی گیر افتادم
_ا/ت تویی
+اره اوپا جونم لطفا زود بیا
بعد تلفن قطع کرد وا این ا/ت بود چرا انقدر داشت معذب
حرف میزد
کتم برداشتم و به سمت مدرسه رفتم یعنی اتفاقی تو مدرسه افتاده بود و ا/ت نتونسته به مامانش بگه هوم
رسیدم مدرسه کتم رو پوشیدم ماشین رو پارک کردم سوئیچ ماشین برداشتم و پیاده شدم
و رفتم تو از یه دانش آموز دفتر مدیر رو پرسیدم اون نشونم داد و رفت منم در زدم بعد از اجازه ورود وارد اتاق شدم که ا/ت با استرس صورتی نگران اومد سمتم و در گوشم گفت
+نقش برادرمو بازی کن
خیلی آروم جوری که فقط خودش بشنوه گفتم
_اوکیه دردسر ساز
مدیر:خب بفرمایید بشینید
_خیلی ممنون چه اتفاقی افتاده ؟
مدیر:این دختر خانم میگه ا/ت اونو از پله ها پرت کرده پایین
+من بازم میگم من این کار رو نکردم
مدیر:شما چه تنبیهی برای ا/ت در نظر میگیرید؟
_من تا مطمئن نشم کار ا/تس هیچ تنبیهی نداریم چرا دوربین مداربسته رو چک نمیکنید ؟
دختره :لازم به دوربین مداربسته نیست من دارم میگم اون منو انداخته پایین دیگه(ترسیده)
_من با شما صحبت نکردم
مدیر:خیله خوب بیایین دوربین مداربسته رو چک کنیم
+اوهوم
یک ربع بعد
مدیر:من از شما معذرت میخوام آقای کیم
_مشکلی نیست ا/ت مراقب خودت باش ساعت ۱۲ میام دنبالت
+منتظرم اوپا
و مدیر اون دختررو یه هفته از مدرسه خارج کرد
۷.۵k
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.