میدونی مزارش کجاست مامان
=میدونی مزارش کجاست مامان؟
-ا..اره خب بادیگارد همراه تو یه جعبه بزرگ آورد
=ک..کجاست؟
-تو اتاقه...
=سریع رفتم داخل اتاقم و دیدم یه جعبه اونجاست برش داشتم اولین چیز آلبوم بود...تهیونگ و من عکس زیاد میگرفتیم با دیدنشون گریم بیشتر شد... بعدی دفتر خاطرات تهیونگ بود...مگه اونم داشت؟؟برش داشتم و خوندمش
یکی از خاطره ها
من عاشق آت شدم...خیلی دختر خوشگل و مهربونیه میخوام بهش اعتراف کنم ولی نمیدونم چجوری...بعد ازدواج دلم یه بچه میخواد دختر بیشتر دوست دارم چون خیلی نازن...
دومین خاطره
نتونستم به آت اعتراف کنم چون فرار کرد و نمیتونم پیداش کنم همه جارو گشتم حتی خونه مادر پدرش دیگه عاشق نمیشم...
سومین خاطره
بعد از سه سال بالاخره پیداش کردم...وقتی فهمیدم ازدواج کرده و بچه دار شده دلم میخواست انتقام بگیرم واسه همون بچشو دزدیدم....دختر خیلی شیطون و گوگولیه...ولی میخوام انتقام و از بچش بگیرم پس بهتره احساساتم و کنار بزارم...
چندتا صفحه هارو زدم بره
دوستاممممم قراره غمگین بشههعع دستمال کاغذی کنارتون باشه حتما 🤣
(کل فیک غمگین بود🗿😂)
-ا..اره خب بادیگارد همراه تو یه جعبه بزرگ آورد
=ک..کجاست؟
-تو اتاقه...
=سریع رفتم داخل اتاقم و دیدم یه جعبه اونجاست برش داشتم اولین چیز آلبوم بود...تهیونگ و من عکس زیاد میگرفتیم با دیدنشون گریم بیشتر شد... بعدی دفتر خاطرات تهیونگ بود...مگه اونم داشت؟؟برش داشتم و خوندمش
یکی از خاطره ها
من عاشق آت شدم...خیلی دختر خوشگل و مهربونیه میخوام بهش اعتراف کنم ولی نمیدونم چجوری...بعد ازدواج دلم یه بچه میخواد دختر بیشتر دوست دارم چون خیلی نازن...
دومین خاطره
نتونستم به آت اعتراف کنم چون فرار کرد و نمیتونم پیداش کنم همه جارو گشتم حتی خونه مادر پدرش دیگه عاشق نمیشم...
سومین خاطره
بعد از سه سال بالاخره پیداش کردم...وقتی فهمیدم ازدواج کرده و بچه دار شده دلم میخواست انتقام بگیرم واسه همون بچشو دزدیدم....دختر خیلی شیطون و گوگولیه...ولی میخوام انتقام و از بچش بگیرم پس بهتره احساساتم و کنار بزارم...
چندتا صفحه هارو زدم بره
دوستاممممم قراره غمگین بشههعع دستمال کاغذی کنارتون باشه حتما 🤣
(کل فیک غمگین بود🗿😂)
- ۱۰.۶k
- ۲۹ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط