My wild boy fired
" My wild boy fired "
Part : 8
تهیونگ عصبی شد و یقه مین سو رو گرفت و محکم کوبیدش به دیوار که
■ آخ..چیکار میکنی*درد داره *
–یه بار دیگه من رو برادر صدا کنی و مثل کنه بهم بچسبی گردنتو میشکنم*تحدید وار و بم*
تهیونگ یقمو ول کرد و داشت سمت ماشین میرفت که
■ اون یارو به استلاح پدر گفته بود خطرناکی ولی باور نکردم
–الان که فهمیدی مواظب باش
■ راستش منم به این ازدواج راضی نبودم ولی میدونی چیه سرمایه پدرت بدجور چشممو گرفته*نیشخند *
–حع..مرتیکه حرومی
■ چیه..فکر کردی اموالش به تو میرسه بعد از اینکه اونجوری باهات رفتار کرد*خنده*
تهیونگ دستشو مشت کرد و به سمت مین سو حمله ور شد اینقدر زدش که سر تا پاش خونی شده بود بعد از اینکه حسابی زدش ولش کرد لگدی به پهلوش زد و
■ آهههههههه*اربده*
–حق با توعه اون اموالش رو به من نمیده من میگیرمشون و تمام سد های روبه روم رو نابود میکنم حتی اگ اون پدرم باشه
خواست بره که انگار چیزی یادش اومده باشه به سمت مین سو برگشت
–راستی همون طور که بهت گفته بودن من آدمم خطر ناکیم و هر کاری ازم بر میاد فقط خواستم بگم مواظب خودت باش*خنده حرص در آور*
ته سوار ماشینش شد و رفت مدرسه وارد کلاس شد و روی صندلیش نشست هنوز جونگ کوک نیومده بود تو فکر اتفاقات امروز و دیروز بود که متوجه سوزش دستش شد وقتی داشت اون مین سو حرومی رو میزد *نکته مین سو واقعا حرومی هست*(ادمین دلش میخواد مین سو رو جر بده😒) دستش زخمی شده بود داشت به زخمش نگاه میکرد که همین جور ازش خون میومد که متوجه سایه کسی بالای سرش شد اول فکر کرد جونگ کوکه ولی.......
ادامه دارد.........
حمایت کمه🥺😢
Part : 8
تهیونگ عصبی شد و یقه مین سو رو گرفت و محکم کوبیدش به دیوار که
■ آخ..چیکار میکنی*درد داره *
–یه بار دیگه من رو برادر صدا کنی و مثل کنه بهم بچسبی گردنتو میشکنم*تحدید وار و بم*
تهیونگ یقمو ول کرد و داشت سمت ماشین میرفت که
■ اون یارو به استلاح پدر گفته بود خطرناکی ولی باور نکردم
–الان که فهمیدی مواظب باش
■ راستش منم به این ازدواج راضی نبودم ولی میدونی چیه سرمایه پدرت بدجور چشممو گرفته*نیشخند *
–حع..مرتیکه حرومی
■ چیه..فکر کردی اموالش به تو میرسه بعد از اینکه اونجوری باهات رفتار کرد*خنده*
تهیونگ دستشو مشت کرد و به سمت مین سو حمله ور شد اینقدر زدش که سر تا پاش خونی شده بود بعد از اینکه حسابی زدش ولش کرد لگدی به پهلوش زد و
■ آهههههههه*اربده*
–حق با توعه اون اموالش رو به من نمیده من میگیرمشون و تمام سد های روبه روم رو نابود میکنم حتی اگ اون پدرم باشه
خواست بره که انگار چیزی یادش اومده باشه به سمت مین سو برگشت
–راستی همون طور که بهت گفته بودن من آدمم خطر ناکیم و هر کاری ازم بر میاد فقط خواستم بگم مواظب خودت باش*خنده حرص در آور*
ته سوار ماشینش شد و رفت مدرسه وارد کلاس شد و روی صندلیش نشست هنوز جونگ کوک نیومده بود تو فکر اتفاقات امروز و دیروز بود که متوجه سوزش دستش شد وقتی داشت اون مین سو حرومی رو میزد *نکته مین سو واقعا حرومی هست*(ادمین دلش میخواد مین سو رو جر بده😒) دستش زخمی شده بود داشت به زخمش نگاه میکرد که همین جور ازش خون میومد که متوجه سایه کسی بالای سرش شد اول فکر کرد جونگ کوکه ولی.......
ادامه دارد.........
حمایت کمه🥺😢
- ۱۳.۰k
- ۲۲ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط