My wild boy fired

" My wild boy fired "
Part : 9


متوجه سایه کسی بالای سرش شد اول فکر کرد جونگ کوکه ولی کسی نبود جز ات

–تو....*متعجب*
+با دستت چیکار کردی*اخم*
–به تو چه*سرد*
+یااا...با من درست صحبت کن*اخم*

ات نشست کنار تهیونگ دستشو گرفت و داشت خیلی آروم نوازشش میکرد

–یااا..چه غلطی میکنی
+بد جور زخمی شده باید پانسمانش کنیم
–ها
+یه لحظه صبر کن سریع میام

ات سریع بلند شد و از کلاس رفت بیرون


ویو تهیونگ

این دختره چش بود اصلا از اول یچیش بود الان باید با شعاع ۱۰ متری از من بود بعد اومده مثل کنه سیریشم شده به خدا که این روانیه

که ات با سرعت در کلاس رو باز کرد و اومد دوباره نشست کنار تهیونگ

+دستتو بده
–ها..چی..چرا
+زود باش دستتو بده
–*دستش رو با تردید به سمت ات دراز کرد*
+شاید یکم درد بگیره تحمل کن
–.....

ات خیلی آروم پد آغشته شده به مواد ضد عفونی کننده رو روی زخم تهیونگ میکشید

–آخ
+گفتم یکم درد داره زود تموم میشه
@هوی تو

ات برگشت پشت سرش رو نگاه کرد که با قامت جونگ کوک مواجه شد

+با منی
@چه رویی داری بلند شو
+نمیخوام
@هع..بلند شو*داد*
+نمیخوام باید دستشو پانسمان کنم*بلند تر از کوکی*
.مگه چیشده*تعجب*
–چیزی نیست
@بلند شو خودم انجامش میدم
+نه
–*با سرش به کوکی اشاره کرد که روی یه صندلی دیگه بشینه*
@*اخم به ات و رفتن*

–زود باش
+هوم..الان تموم میشه

.............................

+تموم شد
–ممنون*آروم*
+چی
–گفتم ممنونم
+خواهش میکنم*لبخند*

که استادشون اومد و شروع کرد درس دادن اون زنگ رو ات کنار تهیونگ نشسته بود ولی نمیدونست این کارش باعث میشه تهیونگ نتونه تمرکز کنه

ویو تهیونگ

این نمیخواد بلند شه بره....اوفففف...نمیتونم تمرکز کنم همش حواسم پرت این میشه....دلم میخواد بگیرم اوففف خدایا....از اولش حق با جونگ کوک بود نمی‌بایست بزارم بشینه اینجا


که زنگ کلاس به صدا در اومد و...........


ادامه دارد........
دیدگاه ها (۲۱۶)

" My wild boy fired "Part : ۱۰زنگ کلاس به صدا در اومد –اسمت ...

" My wild boy fired "Part : ۱۱تهیونگ اومد جواب جونگ کوک رو ب...

" My wild boy fired " Part : 8...

" My wild boy fired " Part : 7...

دوست پسر دمدمی مزاج

دوست پسر دمدمی مزاج

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط