زندگی یک شیطان
پارت 19
*عاااااال ک اینطور پس اونام اینجان
-اهم
*خیلی خب بکهیونگ نوبتی کشیک میدیم اول من میرم خون می خورم تو از پگی مراقبت می کنی بعدشم تو میری من محافظت می کنم
8آره جون عمت اصن سنگ کاغذ قیچی میریم
*من که میدونم تو میبازی ولی باش
*8سنگ کاغذ قیچی
*✂️
8🗿(سنگ پیدا نکردم اینو گذاشتم🤣🤣🤣)
8ها ها ها اینبار من برم بعدا می بینمت جوجه (زد ب شونه کوک)
*خوبه من جوجم توی خر مگس چی میگی اینجا
8..........
-کو کوک
*جانم چیز بله
-.........
-اممممممممم می میشه بگردونیم؟؟؟
*حتما
ویو کوک
وااااااااااااای من چم شده چرا دارم اینجوری رفتار می کنم
هوفففففففف عب نداره خونسرد باش کوک سعی کن خود همیشه گیتو حفظ کنی
-کو کوک
*چیه
-د درسته ک خو خوناشاما هیچ و وقت نمیمیرن؟
*نه اونا زنده میمونن اما تا وقتی که ی خنجر ب قلبشون بخوره
-یع یعنی فقط یه خ خنجری که ب ق قلبشون می می خوره اونا رو می میکشه؟؟؟
*اهم
-کوکو
*کوکو خودتی
-زبونم گ گرفت
-کوک
*چیهههههه
- خو خوناشاما هم عا عاشق میشن
*چ بدونم اصن این سوالا چیه نصف شبی میپرسی
ویو کوک نمی دونستم چی بهش بگم من که تا الان عاشق نشده بودم درضمن وقتی اون سوال رو پرسید یجورایی احساس خجالت کردم
فلش بک ب زمانی که رسیدن عمارت
ویو کوک
وقتی میگردوندمش خوابید خیلییییییییییییی کیوت بوددددد
رسیدیم ب اتاقم بردمش سمت اتاق خودش من می تونستم بدون دست زدن بهش اونو رو تخت بزارم ولی بی اراده رفتم و بغلش کردم و بعد رو تخت گذاشتمش پتو رو که کشیدم روش ب خودم اومدم واااااااااای لعنتی وقتی بغلش کردم چ حس خوبی داششششششششت
ادامه دارد.........
می خوام بقیشو بنویسم ولی خواب زد تو دهنم😶🌝🌝
*عاااااال ک اینطور پس اونام اینجان
-اهم
*خیلی خب بکهیونگ نوبتی کشیک میدیم اول من میرم خون می خورم تو از پگی مراقبت می کنی بعدشم تو میری من محافظت می کنم
8آره جون عمت اصن سنگ کاغذ قیچی میریم
*من که میدونم تو میبازی ولی باش
*8سنگ کاغذ قیچی
*✂️
8🗿(سنگ پیدا نکردم اینو گذاشتم🤣🤣🤣)
8ها ها ها اینبار من برم بعدا می بینمت جوجه (زد ب شونه کوک)
*خوبه من جوجم توی خر مگس چی میگی اینجا
8..........
-کو کوک
*جانم چیز بله
-.........
-اممممممممم می میشه بگردونیم؟؟؟
*حتما
ویو کوک
وااااااااااااای من چم شده چرا دارم اینجوری رفتار می کنم
هوفففففففف عب نداره خونسرد باش کوک سعی کن خود همیشه گیتو حفظ کنی
-کو کوک
*چیه
-د درسته ک خو خوناشاما هیچ و وقت نمیمیرن؟
*نه اونا زنده میمونن اما تا وقتی که ی خنجر ب قلبشون بخوره
-یع یعنی فقط یه خ خنجری که ب ق قلبشون می می خوره اونا رو می میکشه؟؟؟
*اهم
-کوکو
*کوکو خودتی
-زبونم گ گرفت
-کوک
*چیهههههه
- خو خوناشاما هم عا عاشق میشن
*چ بدونم اصن این سوالا چیه نصف شبی میپرسی
ویو کوک نمی دونستم چی بهش بگم من که تا الان عاشق نشده بودم درضمن وقتی اون سوال رو پرسید یجورایی احساس خجالت کردم
فلش بک ب زمانی که رسیدن عمارت
ویو کوک
وقتی میگردوندمش خوابید خیلییییییییییییی کیوت بوددددد
رسیدیم ب اتاقم بردمش سمت اتاق خودش من می تونستم بدون دست زدن بهش اونو رو تخت بزارم ولی بی اراده رفتم و بغلش کردم و بعد رو تخت گذاشتمش پتو رو که کشیدم روش ب خودم اومدم واااااااااای لعنتی وقتی بغلش کردم چ حس خوبی داششششششششت
ادامه دارد.........
می خوام بقیشو بنویسم ولی خواب زد تو دهنم😶🌝🌝
۱۲.۹k
۰۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.