زمان:قبل از فارغ التحصیلی سن دراکو 15 سن ا/ت 14
زمان:قبل از فارغ التحصیلی_سن دراکو 15 سن ا/ت 14
مکان: سالن اجتماعات گروه ها
ویو دراکو: من اشتباهی نکردم ولی...
«مرور خاطرات»
...سالن اجتماعات گروه اسلیترین...
ا/ت میتونم باهات حرف بزنم؟ خصوصی!
_چرا خب بگو*به کراب و گویل که روبه روش نشسته بودن اشاره کرد*اینا که غریبه نیستن
نمیشه باید خصوصی بگم
_باشه
*دست ا/ت رو گرفت و به گوشه ای برد*
چرا جدیدا با کراب و گویل خیلی صمیمی شدی؟
_اونا بامزه ان
یعنی من بامزه نیستم. من اونا رو بهتر از هرکس دیگه ای میشناسم، آدم های خوبی نیستن
_تو نباید اینطوری راجب دوستات حرف بزنی
باشه متاسفم ولی باهاشون نچرخ باشه
_باید از خودشون معذرت خواهی کنی
ولی...
&ا/ت
_خب دیگه باید برم پانسی صدام میکنه
«زمان حال»
*به سمت کراب و گویل که با ا/ت گرم گرفته بودند برگشت و بعد به ا/ت خیره شد*
ا/ت؟
*ا/ت بی توجه به دراکو مشغول صحبت بود*
کراب، گویل؟
&بله
*به ا/ت نگاهی انداخت،غرور دراکو به او اجازه نمیداد که از دستیاران خودش عذرخواهی کند ولی...ا/ت ارزشمندترین آدم زندگی اش بود و بخاطر او هر کاری میکرد*
من...من متاس...متاسفم
_به چه دلیل؟
*دراکو خوشنود از اینکه ا/ت بلاخره بهش توجه کرد*
بابت اینکه پشت سرتون بد حرف زدم
&نیازی نبود معذرت خواهی کنید
*و بعد دراکو به دختری خیره شد که توانسته بود او را تغییر بدهد و خواهد داد چون ذات او این است*
مکان: سالن اجتماعات گروه ها
ویو دراکو: من اشتباهی نکردم ولی...
«مرور خاطرات»
...سالن اجتماعات گروه اسلیترین...
ا/ت میتونم باهات حرف بزنم؟ خصوصی!
_چرا خب بگو*به کراب و گویل که روبه روش نشسته بودن اشاره کرد*اینا که غریبه نیستن
نمیشه باید خصوصی بگم
_باشه
*دست ا/ت رو گرفت و به گوشه ای برد*
چرا جدیدا با کراب و گویل خیلی صمیمی شدی؟
_اونا بامزه ان
یعنی من بامزه نیستم. من اونا رو بهتر از هرکس دیگه ای میشناسم، آدم های خوبی نیستن
_تو نباید اینطوری راجب دوستات حرف بزنی
باشه متاسفم ولی باهاشون نچرخ باشه
_باید از خودشون معذرت خواهی کنی
ولی...
&ا/ت
_خب دیگه باید برم پانسی صدام میکنه
«زمان حال»
*به سمت کراب و گویل که با ا/ت گرم گرفته بودند برگشت و بعد به ا/ت خیره شد*
ا/ت؟
*ا/ت بی توجه به دراکو مشغول صحبت بود*
کراب، گویل؟
&بله
*به ا/ت نگاهی انداخت،غرور دراکو به او اجازه نمیداد که از دستیاران خودش عذرخواهی کند ولی...ا/ت ارزشمندترین آدم زندگی اش بود و بخاطر او هر کاری میکرد*
من...من متاس...متاسفم
_به چه دلیل؟
*دراکو خوشنود از اینکه ا/ت بلاخره بهش توجه کرد*
بابت اینکه پشت سرتون بد حرف زدم
&نیازی نبود معذرت خواهی کنید
*و بعد دراکو به دختری خیره شد که توانسته بود او را تغییر بدهد و خواهد داد چون ذات او این است*
۳.۴k
۲۰ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.