عشقی که دوباره به وجود آمد پارت ¹⁴
عشقی که دوباره به وجود آمد پارت ¹⁴
دامیان:خیلی نگران آنیا بودم نمیتونست راحت نفس بکشه حالش بد بودم
آنیا:دامیان منو ببر خونم
دامیان:اما باید بری بیمارستان حالت بده
آنیا:نه برم خونه خوب میشم
دامیان:باشه باشه الان میریم خونه
خونه آنیا
دامیان:برای آنیا یه دمنوش درست کردم که شاید بهتر بشه
آنیا:ممنون
دامیان:خواهش میکنم زود بخور سرد میشه
آنیا:باشه دمنوش خوردم
دامیان:آنیا میشه یکم حرف بزنیم و بزاری همه چی برات تعریف کنم
آنیا:بهش نگاه کردم خیلی داغون بود دلم براش سوخت
دامیان:میشه
آنیا:باشه تعریف کن
دامیان:ببین یادته اون شب دعوامون شد من از خونه رفتم بیرون رفتم کلوپ اینقدر خورده بودم که مست مست بودم و هیچی حالیم نبود تو حال خودم بودم که یهو جولیا پیش خودم دیدم گفت میخواد کمکم کنه بیام خونه ولی نگو اون عوضی نقشه دیگه ای داشته ادامشم که خودت میدونی یعنی هیچی تقصیر من نبود اگرم بوده یه کمش تقصیر من بوده
آنیا:با حرفاش اشکم در اومد حالم بد بود نمیدونستم به چی اعتماد کنم
دامیان:خیلی نگران آنیا بودم نمیتونست راحت نفس بکشه حالش بد بودم
آنیا:دامیان منو ببر خونم
دامیان:اما باید بری بیمارستان حالت بده
آنیا:نه برم خونه خوب میشم
دامیان:باشه باشه الان میریم خونه
خونه آنیا
دامیان:برای آنیا یه دمنوش درست کردم که شاید بهتر بشه
آنیا:ممنون
دامیان:خواهش میکنم زود بخور سرد میشه
آنیا:باشه دمنوش خوردم
دامیان:آنیا میشه یکم حرف بزنیم و بزاری همه چی برات تعریف کنم
آنیا:بهش نگاه کردم خیلی داغون بود دلم براش سوخت
دامیان:میشه
آنیا:باشه تعریف کن
دامیان:ببین یادته اون شب دعوامون شد من از خونه رفتم بیرون رفتم کلوپ اینقدر خورده بودم که مست مست بودم و هیچی حالیم نبود تو حال خودم بودم که یهو جولیا پیش خودم دیدم گفت میخواد کمکم کنه بیام خونه ولی نگو اون عوضی نقشه دیگه ای داشته ادامشم که خودت میدونی یعنی هیچی تقصیر من نبود اگرم بوده یه کمش تقصیر من بوده
آنیا:با حرفاش اشکم در اومد حالم بد بود نمیدونستم به چی اعتماد کنم
۴.۶k
۱۹ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.