به اجبار پارت
به اجبار :. پارت ۱۱
ولی این پایان ما جرای مهمونی نیست عزیزان..
لینو به چان پیشنهاد میده که نوشیدنی بخورن .. چان قبول میکنه همینجور که اونا مشغول خوردن بودن سونگمین داشت اطرافو نگاه میکرد اون نوشیدنی نمیخورد..
÷چان زیاد نخور
×عزیزم .. بخور کیف کن.. یه مهمونی اومدیم دیگه..
÷میدونم !! ولی تو تا مرض بیهوشی میری من بدبخت میشم..
×عزیزممممم ... باشه.. زیاد نمیخورم... هوی لینو انقد نخور..
=باشه.. منم نمیخورم ...
ازخوردن نوشیدنی دست کشیدن.. سونگمین دستشویش میگیره:
÷عام.. من یدقه برم دستشویی میام..
×میخای بری با سوسکا ؟؟
÷ها؟؟ گفتم مست نکن...
×نزاری اون سوسکه ماچت کنه...
÷زر نزن... الان میام...
سونگمین از حرفای چان خندش گرفته بود. رفت سمت دستشویی.تا دستاشو بشوره که یدفعه یه نفر یقش. روچسبید سونگمین با پشمای ریخته شده به دختر جلوش که تاحد مرگ خورده بود را زد:
÷جیونگ ولم کن!!!
¶دوست پسر قشنگم..دلم برات تنگ شده بود..خیلی خوشگلی ..اومم... میخام ببوسمت..
÷حاجی من شوهر دارم بببنه جرت میده.. دهه!! میگم ول کنننن..(عربده)
جیونگ ول کن نبود که یدفعه یکی موهای جیونگ رو ازپشت میکشه ودوتا سیلی وحشتناک میزنه به صورتش:
=عوضی هرزهههههه...
¶ولم کن لینوو ای... ولم کن..
=داشتی چه گوهی میخوردی؟؟ هااااا؟؟ بریم خونه دارم براتتت..
¶نه! توروخدا...
=خفه شووو ..(داد)
لینو جیونگو از تالاربرد بیرون..
×حالت خوبه؟؟
÷اوهوم خوبم.. اگر لینو نبود اون الان منو بوسیده بود...
×حالا حالت خوبه بیا بریم خونه..
ادامه پارت بعد.
ولی این پایان ما جرای مهمونی نیست عزیزان..
لینو به چان پیشنهاد میده که نوشیدنی بخورن .. چان قبول میکنه همینجور که اونا مشغول خوردن بودن سونگمین داشت اطرافو نگاه میکرد اون نوشیدنی نمیخورد..
÷چان زیاد نخور
×عزیزم .. بخور کیف کن.. یه مهمونی اومدیم دیگه..
÷میدونم !! ولی تو تا مرض بیهوشی میری من بدبخت میشم..
×عزیزممممم ... باشه.. زیاد نمیخورم... هوی لینو انقد نخور..
=باشه.. منم نمیخورم ...
ازخوردن نوشیدنی دست کشیدن.. سونگمین دستشویش میگیره:
÷عام.. من یدقه برم دستشویی میام..
×میخای بری با سوسکا ؟؟
÷ها؟؟ گفتم مست نکن...
×نزاری اون سوسکه ماچت کنه...
÷زر نزن... الان میام...
سونگمین از حرفای چان خندش گرفته بود. رفت سمت دستشویی.تا دستاشو بشوره که یدفعه یه نفر یقش. روچسبید سونگمین با پشمای ریخته شده به دختر جلوش که تاحد مرگ خورده بود را زد:
÷جیونگ ولم کن!!!
¶دوست پسر قشنگم..دلم برات تنگ شده بود..خیلی خوشگلی ..اومم... میخام ببوسمت..
÷حاجی من شوهر دارم بببنه جرت میده.. دهه!! میگم ول کنننن..(عربده)
جیونگ ول کن نبود که یدفعه یکی موهای جیونگ رو ازپشت میکشه ودوتا سیلی وحشتناک میزنه به صورتش:
=عوضی هرزهههههه...
¶ولم کن لینوو ای... ولم کن..
=داشتی چه گوهی میخوردی؟؟ هااااا؟؟ بریم خونه دارم براتتت..
¶نه! توروخدا...
=خفه شووو ..(داد)
لینو جیونگو از تالاربرد بیرون..
×حالت خوبه؟؟
÷اوهوم خوبم.. اگر لینو نبود اون الان منو بوسیده بود...
×حالا حالت خوبه بیا بریم خونه..
ادامه پارت بعد.
- ۳.۳k
- ۰۹ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط