هرزه خانه ارباب
#هرزه_خانه_ارباب
part: 16
جیمین: حلقه های اشک توی چشام دیده میشد
سعی داستم ب سختی چیزی رو بگم ب اجوما
اره تمام تلاشمو گذاشتم و گفتم
فقط نمیشه بچش ک ب دنیا اومد ولش کنم؟(بغض شدید)
اجوما: پسرم.....
جیمین: من میرم ولی این دختره رو بفرس تو اتاقم بعدش هم اون هرزه
اجوما: کدوم؟
جیمین: همون ک چند شب پیش اومد
اجوما: اها ات؟
جیمین: اسمش اته؟ اره همین
اجوما: باشه
.....................
گایو: فک نمیکردم ارباب بخاد اینجور باهام رفتار کنه ولی من باید باهاش ازدواج کنم
اجوما: گایو کجایی
گایو: بله؟
اجوما: پاشو باهام بیا
(ویو ات )
ات: موقعی ک ارباب اومد و اینحور سر گایو داد زد کمی خوشحال شدم جوری ک میشد خنده رو توی صورتم دید
از جند روز قبل هم با گایو حسابی دعوا کردم و الان اصن دیدنشو ندارم
نشسته بودم و توی گوشیم بودم
......
part: 16
جیمین: حلقه های اشک توی چشام دیده میشد
سعی داستم ب سختی چیزی رو بگم ب اجوما
اره تمام تلاشمو گذاشتم و گفتم
فقط نمیشه بچش ک ب دنیا اومد ولش کنم؟(بغض شدید)
اجوما: پسرم.....
جیمین: من میرم ولی این دختره رو بفرس تو اتاقم بعدش هم اون هرزه
اجوما: کدوم؟
جیمین: همون ک چند شب پیش اومد
اجوما: اها ات؟
جیمین: اسمش اته؟ اره همین
اجوما: باشه
.....................
گایو: فک نمیکردم ارباب بخاد اینجور باهام رفتار کنه ولی من باید باهاش ازدواج کنم
اجوما: گایو کجایی
گایو: بله؟
اجوما: پاشو باهام بیا
(ویو ات )
ات: موقعی ک ارباب اومد و اینحور سر گایو داد زد کمی خوشحال شدم جوری ک میشد خنده رو توی صورتم دید
از جند روز قبل هم با گایو حسابی دعوا کردم و الان اصن دیدنشو ندارم
نشسته بودم و توی گوشیم بودم
......
۲۰.۶k
۱۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.