فیک جونگکوک: انتقام عشق
فیکجونگکوک: انتقام عشق
part²⁰
*چهار ماه بعد
ویو چهمین
امروز میخوام برم یه سر به دوستم بزنم
از آخرین باری که دیدمش خیلی میگذره
آماده شدم
[(اسلاید۲؛ استایل چهمین)]
از ماشین سوار خسته شدم و تصمیم گرفتم که با اتوبوس برم
رفتم سما ایستگاه منتظر اتوبوس
بعد از نیم ساعت رسیدم ایستگاه نزدیک خونه دوستم
قبل از رفتم یه دسته گل خریدم
و رفتم سمت آپارتمانش
رفتم زنگ خونش رو زدم و در رو باز کرد
رفتم داخل
با دوست احوال پرسی کردم و پسر بچهاَش رو دیدم
دوستم نارا یه پسر بچهای سه ساله بامزه داره
رفتم سمتش و با باهاش کلی بازیکردم
که بهمگفت
"خاله جون"(با حالت بچه گونش)
+جونم بگو
"میشه بریم پارک، دوتای؟"(باحالت بچه گونش)
+دوتایی بریم؟
"اره دوتایی بریم فقط منو تو"(با حالت بچه گونش)
+باشه ولی اولش باید بری از مامانی اجازه بگیری ببینی میزاره یا نه اگه نزاشت نمیشه
"باشه باشه میرم ازش اجازه میگرم"(باحالت بچه گونش)
*بعد از اجازه گرفتن
"خاله خاله خاله جون"(باحالت بچه گونش)
+چیشد اجازه داد؟
"اره خاله زود باش بریم تا هوا تاریکنشده"(با حالت بچه گونش)
+بزن بریم
نارا: چهمینمواظب خودت و یونسو باش
(یونسو اسمپسر بچه)
+نگران نباش هستم
نارا: زود برگردین
"زودی برمیگردیم مامانی"(با حالت بچه گونش)
ویو چهمین
رفتیمپارک و با یونسو حسابی بازی کردیم
یونسو بچه اَس بخاطر همین خیلی انرژی داره
منم خسته شدم برای همینرفتم نشستم و از دور مراقب یونسو بودم و بهش نگاه میکردم
یونسو داشت با بچه های پارک بازی میکرد که..
part²⁰
*چهار ماه بعد
ویو چهمین
امروز میخوام برم یه سر به دوستم بزنم
از آخرین باری که دیدمش خیلی میگذره
آماده شدم
[(اسلاید۲؛ استایل چهمین)]
از ماشین سوار خسته شدم و تصمیم گرفتم که با اتوبوس برم
رفتم سما ایستگاه منتظر اتوبوس
بعد از نیم ساعت رسیدم ایستگاه نزدیک خونه دوستم
قبل از رفتم یه دسته گل خریدم
و رفتم سمت آپارتمانش
رفتم زنگ خونش رو زدم و در رو باز کرد
رفتم داخل
با دوست احوال پرسی کردم و پسر بچهاَش رو دیدم
دوستم نارا یه پسر بچهای سه ساله بامزه داره
رفتم سمتش و با باهاش کلی بازیکردم
که بهمگفت
"خاله جون"(با حالت بچه گونش)
+جونم بگو
"میشه بریم پارک، دوتای؟"(باحالت بچه گونش)
+دوتایی بریم؟
"اره دوتایی بریم فقط منو تو"(با حالت بچه گونش)
+باشه ولی اولش باید بری از مامانی اجازه بگیری ببینی میزاره یا نه اگه نزاشت نمیشه
"باشه باشه میرم ازش اجازه میگرم"(باحالت بچه گونش)
*بعد از اجازه گرفتن
"خاله خاله خاله جون"(باحالت بچه گونش)
+چیشد اجازه داد؟
"اره خاله زود باش بریم تا هوا تاریکنشده"(با حالت بچه گونش)
+بزن بریم
نارا: چهمینمواظب خودت و یونسو باش
(یونسو اسمپسر بچه)
+نگران نباش هستم
نارا: زود برگردین
"زودی برمیگردیم مامانی"(با حالت بچه گونش)
ویو چهمین
رفتیمپارک و با یونسو حسابی بازی کردیم
یونسو بچه اَس بخاطر همین خیلی انرژی داره
منم خسته شدم برای همینرفتم نشستم و از دور مراقب یونسو بودم و بهش نگاه میکردم
یونسو داشت با بچه های پارک بازی میکرد که..
۷.۰k
۰۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.