Part48

Part48

ته:بیا اینم شمارش
ات:بایییییی
کوک:این بچه چشه رفت
ته:اره(خنده)
کوک:بریم تو
ته:نه
کوک:چرا
ته:زنگ بزن پرورشگاه
کوک:اها برای حرفی که ات زد
ته:آره
کوک:باشه

بوق یکککک
بوق دوووووو
بوق سههههه
بوق چهاااااررر

مردک:سلام بفرمایید پرورشگاه آفرینش
کوک:سلام آقای لی من هستم جانگکوک
مردک لی:سلام آقای جئون بفرمایید مشکلی پیش اومده
کوک:راستش درباره ات سوال داشتن ات میگفت توی پرورشگاه یک کارایی کرده میخواستم بدونم چی بوده
مردک لی:عوووووو راستش خب ات به هممون امید میداد و بهمون پیشنهاد میداد و خب راستش موقعی که زنم بهم خیانت کرد خیلی ناراحت بودم رفتم پرورشگاه ات منو دید انقدر سوال پیچم کرد تا بهش گفتم و خب یک حرفایی میزد که روانشناس نمیتونه بزنه خیلی چیزا درباره عشق یا عاشقی میدونه که حالشو خوب میکنه ات خیلی ترد شد از طریق دوستاش و اطرافیانش خیلی بهش ضربه خورده بخواطر همین اینجور چیزا رو میدونه و از هر کسی بهتر اینارو میدونه. بهتون پیشنهاد میکنم اکه از زندگی نا امید شدید یا مشکلی بین دوتا زوج افتاد اون دوتارو با ات تنها بزاری(اخرشو با خنده میگه)
کوک:عوووو ممنونم خدانگهدار
مردک لی:خدافظ
ته:فکر نمیکردم خواهرم انقدر با استعداد باشه
کوک:منم
ته:بریم دیگه
کوک:بریم