اسارتدرزندانفرشته

اسارت‌درزندان‌فرشته!²
Part Sixteen(16)
~
پوزخند زد و دستشو رو گونم گذاشت. با ملایمت و عاجزانه گفت: «خواهش میکنم داداش! انقد ازم متنفر نباش!» دستش حرارت دیوانه کننده‌ای داشت. این حرارت رو جای دیگه‌ای هم حس کردم! کنار هنری... هردفعه! فرقی نمیکنه کدوم انگشتش به کجای تنم بخوره، اتفاقی باشه یا نباشه؛ از چند لحظه قبل تا دقایقی بعد از لمس شدن توسط او از این دنیا خارج میشم. تو فضا معلق میمونم و کم کم با نسیم خنکی روی چمن‌های سبز میوفتم. نور خورشید من را می‌بلعد و عطر بابونه من را مست می‌کند. فقط با کوچک‌ترین لمس توسط هنری دیوانه میشم؛ همراه یک حس ناآشناه میمیرم و به بهشت میروم بعد چند ساعتی که فقط چند لحظه می‌گذرد به دنیای فانی برمیگردم. او دیوانه وار من را جذب می‌کند. همیشه مخالف همجنسگرایی بودم و الان به نظر می‌آید درونش گیر کرده‌ام.(دوستان اینطور که به نظرمیاد نیست گزارش نزنید) اکنون لمس برادر همان گرمای تن هنری را دارد؛ اما من را به بهشت نمی‌برد، مثل هنری مست و دیوانه‌ام نمی‌کند! قدمی عقب رفتم که باعث شد دستش از صورتم جدا شه. با لحن سرد و ملایم خودم گفتم: «دنبالم بیاید، بدون محافظ!» تهسونگ با حفظ خونسردیش دنبالم اومد. در عجبم با هیکل و قیافه اون چرا من انقد معروفم؟ البته معلومه! کریستینا با تمام هوش و ذکاوت سپرده این شایعه رو جاسوسا پخش کنن تا ترس به جون جوجه‌جاهل‌هایی که ادعای مافیایی دارن بندازه؛ صد البته گانگسترهای کارکشته تن به این حواشی احمقانه نمیدن! اگه اینطور نبود من الان زنده نبودم.
به سالن جلسات رسیدیم. مثل همیشه با وسعت طولانی و تم سفید رنگ! کریس روی کاناپه چرمین لم داده بود. تهسونگو به سمت کاناپه کناری که از قبل مشخص شده بود که تهسونگ اونجا بشینه راهنمایی کردم.

به محض بستن در سالن با جسه کوچیک و ظریفی مواجه شدم. از پاهاش به بالا نگاه کردم و بله! هنری رو به روی من ایستاده بود؛ کاملا دست به سینه! البته یه چیزش فرق کرده بود. اخم ملایمی داشت و لباس چسبون کار تنش بود.
_ دنبالم بیا!
_ از کی تا حالا شما فرمان میدید جناب؟!
با تمسخر گفتم و صد البته بهش برخورد. با چشمای خشمگین جلوتر اومد. دقیقا 5 سانتی بدنم. انگشت اشارشو به سینم چسبوند و گفت: «احترام سرم میشه! ولی نه وقتی دستور از کریس باشه!»


میدونستید ادمین زندس؟
ببخشید این چند وقت زیاد گوشی نمیاد دستم تا پارت بزارم.
درباره تهیونگ و هنری هم قرار نیست رابطه بی‌الی در کار باشه لطفا صبور باشید😔🤝🏻

#فیک
#بی_تی_اس
#کیپاپ
#نفر_بعدی_در_کار_نیست
دیدگاه ها (۴)

اسارت‌درزندان‌فرشته!²Part Seventeen(17)~_ کریس؟! میدونی اگه ...

اسارت‌درزندان‌فرشته!²Part Eighteen(18)~اینجا بود که کریس پوز...

اسارت‌درزندان‌فرشته!²Part Fifteen(15)~دقایق همینطور گذشت. "۶...

اسارت‌درزندان‌فرشته!²Part Fourteen(14)~_ نه... ولی خیلی حس خ...

پدر خوانده پارت۵کوکفوری دست جیمین رو گرفتم و از خونه زدیم بی...

او یک اسلیترینی است [P5]

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط