پارت 32
#پارت_32
× خب این چیزایی که ازمایش نشون میده شما ، متاسفانه مشکوک به سرطان هستید .. الا برای اطمینان باید با چن تا از متخصصین هم مشورت کنم ...
× لطفا فردا دوباره بیاید تا نتیجه نهایی و بگیم و درمان رو شروع کنیم ...
مغزم اتیش گرفت ، من ؟ سرطان ؟ چرا ؟ چرا من اخه چراااا ؟
مغزم نمیکشید چیزایی که دکتر گف درک کنم ول الا ایتک چی ؟ اون چه حالیه ، حتی بیشتر از من اون هوامو داره ، خدایا اون چه گناهی کرده اخه !!!!
نگاهش کردم که رنگش کامل زرد شده بود ، هیچ ریکشنی نداشت ، انگار هنوز توی شک بود ..
× خانوم حالتون خوبه ..
+ چی من ؟ ا..اره خ..و..بم
- ممنونم از زحمتتون با اجازه .
× خواهش میکنم خوش اومدید
دست ایتکو و گرفتمو باهم رفتیم توی ماشین ، اما ایتک باز هیچ واکنشی نشون نداد ... اما یهو دهن وا کرد
+ ارشام ، دکتر چ...ی گف..فت
- ایتک
+ میگم اون لعنتی چی گفت هان ، چی گف ارشام چرا اخه تو ، تو چرا باید درد بکشی ... چرا من نه هان چرا من نه ؟
- هی هی ایتک ، یعن چی چرا من نه ، اگ این اتفاق واس تو می افتاد من نابود میشدم ...
- خب دختر خوشگلم نگو این حرفو... هنوز که چیزی معلوم نیس
میخواستم خودمو محکم نشون بدم که بیشتر از این حالش بد نشه ، اما خدا میدونه ته دلم چه اشوبی بود ، نه برا خودما نه،، برا اینکه اینده ایتک چی میشه چرا باید به پای من بسوزع ...
× خب این چیزایی که ازمایش نشون میده شما ، متاسفانه مشکوک به سرطان هستید .. الا برای اطمینان باید با چن تا از متخصصین هم مشورت کنم ...
× لطفا فردا دوباره بیاید تا نتیجه نهایی و بگیم و درمان رو شروع کنیم ...
مغزم اتیش گرفت ، من ؟ سرطان ؟ چرا ؟ چرا من اخه چراااا ؟
مغزم نمیکشید چیزایی که دکتر گف درک کنم ول الا ایتک چی ؟ اون چه حالیه ، حتی بیشتر از من اون هوامو داره ، خدایا اون چه گناهی کرده اخه !!!!
نگاهش کردم که رنگش کامل زرد شده بود ، هیچ ریکشنی نداشت ، انگار هنوز توی شک بود ..
× خانوم حالتون خوبه ..
+ چی من ؟ ا..اره خ..و..بم
- ممنونم از زحمتتون با اجازه .
× خواهش میکنم خوش اومدید
دست ایتکو و گرفتمو باهم رفتیم توی ماشین ، اما ایتک باز هیچ واکنشی نشون نداد ... اما یهو دهن وا کرد
+ ارشام ، دکتر چ...ی گف..فت
- ایتک
+ میگم اون لعنتی چی گفت هان ، چی گف ارشام چرا اخه تو ، تو چرا باید درد بکشی ... چرا من نه هان چرا من نه ؟
- هی هی ایتک ، یعن چی چرا من نه ، اگ این اتفاق واس تو می افتاد من نابود میشدم ...
- خب دختر خوشگلم نگو این حرفو... هنوز که چیزی معلوم نیس
میخواستم خودمو محکم نشون بدم که بیشتر از این حالش بد نشه ، اما خدا میدونه ته دلم چه اشوبی بود ، نه برا خودما نه،، برا اینکه اینده ایتک چی میشه چرا باید به پای من بسوزع ...
۶.۹k
۱۵ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.