رومان مدیریت عشق پارت ۵
رومان مدیریت عشق پارت ۵
ستاره
به سرعت نور خودمو سمت در سرویس بهداشتی رسوندم که دیدم بلههه خیلی دیر رسیدم ارکیده استفراغ کرده اونم رو یکی سریع رفتم جلو از فرد معذرت خواستم طرف که خیلی عصبانی بود فقط نگام کرد .
شروین _ مجبور بود انقد بخوره ؟
من _ ببخشید بزارید براتون جبران کنم
شروین _ نمیخواد ولش کن خودم یکاریش میکنم
ارکیده _ آقا شما به من خوردی پس یه عذرخواهی به من بدهکاری نه ؟
من _ ارکیده بس کن چیکار داری
ارکیده _ نه باید بگه ببخشید چطور ما باید بگیم اون نگه.
طرف اومد نزدیکتر
شروین _ تو اول روم اس پریدم وسط حرفشو گقتم اوکی بابت اون خسارت میپردازیم ولی شما هم دیگه ادامه ندید
فردی اومد بین ما که گویا دوست طرف بود . نمیدونم ولی هم هیکل خوبی داشت هم چهره جذابی داشت ولی نمیدونم چرا حس میکردم چشماشو جایی دیدم . تو این فکر بودم که دیدم ارکیده همینجوری روی زمین خوابیده پس تصمیم گرفتم اول ببرمش خونه بعد به حسابش برسم ولی هر چی تکونش دادم بلند نشد خواستم خودم بلندش کنم که فردی که از ارکیده عصبی بود اومد و بلندش کرد و گفت اگه با ماشین میرین جاشو بگوببرمش ازش تشکر کردمو به سمت ماشین بردمشون .
در هین رفتن داشتم این دوستشو نگاه میکردن ولی آشنا میزدا ! همینجوری محوش بودم که دیدم داره نگام میکنه سریع نگامو ازش گرفتم به طرف ( شروین ) گفتم همینه ماشین . اونم ارکیده رو گذاشت تو ماشین و ازشون تشکر کردم و سوار شدم . نگاهی به این کره خر انداختم که زد تو آبرومون ای تف تو روت کمتر بخور خب ...
شنبه شبم دو تا پارت دیگه میزارم که هیجانیه
ممنون از نگاهتون قشنگام 🥰
ستاره
به سرعت نور خودمو سمت در سرویس بهداشتی رسوندم که دیدم بلههه خیلی دیر رسیدم ارکیده استفراغ کرده اونم رو یکی سریع رفتم جلو از فرد معذرت خواستم طرف که خیلی عصبانی بود فقط نگام کرد .
شروین _ مجبور بود انقد بخوره ؟
من _ ببخشید بزارید براتون جبران کنم
شروین _ نمیخواد ولش کن خودم یکاریش میکنم
ارکیده _ آقا شما به من خوردی پس یه عذرخواهی به من بدهکاری نه ؟
من _ ارکیده بس کن چیکار داری
ارکیده _ نه باید بگه ببخشید چطور ما باید بگیم اون نگه.
طرف اومد نزدیکتر
شروین _ تو اول روم اس پریدم وسط حرفشو گقتم اوکی بابت اون خسارت میپردازیم ولی شما هم دیگه ادامه ندید
فردی اومد بین ما که گویا دوست طرف بود . نمیدونم ولی هم هیکل خوبی داشت هم چهره جذابی داشت ولی نمیدونم چرا حس میکردم چشماشو جایی دیدم . تو این فکر بودم که دیدم ارکیده همینجوری روی زمین خوابیده پس تصمیم گرفتم اول ببرمش خونه بعد به حسابش برسم ولی هر چی تکونش دادم بلند نشد خواستم خودم بلندش کنم که فردی که از ارکیده عصبی بود اومد و بلندش کرد و گفت اگه با ماشین میرین جاشو بگوببرمش ازش تشکر کردمو به سمت ماشین بردمشون .
در هین رفتن داشتم این دوستشو نگاه میکردن ولی آشنا میزدا ! همینجوری محوش بودم که دیدم داره نگام میکنه سریع نگامو ازش گرفتم به طرف ( شروین ) گفتم همینه ماشین . اونم ارکیده رو گذاشت تو ماشین و ازشون تشکر کردم و سوار شدم . نگاهی به این کره خر انداختم که زد تو آبرومون ای تف تو روت کمتر بخور خب ...
شنبه شبم دو تا پارت دیگه میزارم که هیجانیه
ممنون از نگاهتون قشنگام 🥰
۵۵۴
۱۳ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.