چند پارتی تهیونگ پارت²
تهیونگ : ا/ت ؟ خوبی؟
ا/ت : مگه برات مهمه؟
تهیونگ : من بابت این کارم ازت معذرت میخوام.
ا/ت : خواهش میکنم تنهام بذار ( گریه )
تهیونگ : 🥺
ا/ت : لطفا 😔
تهیونگ : من متاسفم
ا/ت :
رفت بیرون و انگار دلم بدتر شکست تا آروم بشه. خیلی گریه کردم. واقعا بهش نیاز داشتم. رفتم بیرون روی مبل نشسته بود.
ا/ت : تهیونگ؟
تهیونگ : جونم؟
ا/ت : چرا بهم دروغ گفتی؟
تهیونگ : من نمیخواستم بهت دروغ بگم.... و
ا/ت : ولی گفتی. 🥺
تهیونگ : من واقعا تهت فشار بودم. مدیرمون
خیلی سخت گرفت بهمون. باور کن من نمیخواستم منتظرت بذارم
ا/ت: میشه بغلم کنی؟
تهیونگ : معلومه.
ا/ت: خودت میدونی دوریت برام سخته.
تهیونگ : من معذ...
ا/ت : ولش کن . گذشته رو ولش کن.
تهیونگ : چطوری انقدر مهربونی؟؟؟؟
چرا انقدر دلت صافه؟؟ خب من از خودم بیزار میشم.
ا/ت : چون دوست دارم 🥺✨.
تهیونگ :😔منو واقعا ببخش.
ا/ت :
منو بغلم کرد و انگاری داشت گریه میکرد.
ا/ت : داری گریه میکنی؟
تهیونگ : م ممن نهه فقط یخورده احساسی شدم.
ا/ت 🙂
تهیونگ :😀
#تهیونگ #چند_پارتی #بی_تی_اس
ا/ت : مگه برات مهمه؟
تهیونگ : من بابت این کارم ازت معذرت میخوام.
ا/ت : خواهش میکنم تنهام بذار ( گریه )
تهیونگ : 🥺
ا/ت : لطفا 😔
تهیونگ : من متاسفم
ا/ت :
رفت بیرون و انگار دلم بدتر شکست تا آروم بشه. خیلی گریه کردم. واقعا بهش نیاز داشتم. رفتم بیرون روی مبل نشسته بود.
ا/ت : تهیونگ؟
تهیونگ : جونم؟
ا/ت : چرا بهم دروغ گفتی؟
تهیونگ : من نمیخواستم بهت دروغ بگم.... و
ا/ت : ولی گفتی. 🥺
تهیونگ : من واقعا تهت فشار بودم. مدیرمون
خیلی سخت گرفت بهمون. باور کن من نمیخواستم منتظرت بذارم
ا/ت: میشه بغلم کنی؟
تهیونگ : معلومه.
ا/ت: خودت میدونی دوریت برام سخته.
تهیونگ : من معذ...
ا/ت : ولش کن . گذشته رو ولش کن.
تهیونگ : چطوری انقدر مهربونی؟؟؟؟
چرا انقدر دلت صافه؟؟ خب من از خودم بیزار میشم.
ا/ت : چون دوست دارم 🥺✨.
تهیونگ :😔منو واقعا ببخش.
ا/ت :
منو بغلم کرد و انگاری داشت گریه میکرد.
ا/ت : داری گریه میکنی؟
تهیونگ : م ممن نهه فقط یخورده احساسی شدم.
ا/ت 🙂
تهیونگ :😀
#تهیونگ #چند_پارتی #بی_تی_اس
۲۷.۷k
۱۴ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.