سرگشته ی محضیم و در این وادی حیرت عاقل تر از آنیم که دی

سرگشته ی محضیم و در این وادیِ حیرت /عاقل تر از آنیم که دیوانه نباشیم...#مهدی_اخوان_ثالث
دیدگاه ها (۱)

همان رنگ و همان روی/همان برگ و همان بار/همان خنده ی خاموش در...

بارها میوه ی ممنوعه تعارف شد و من/یادِ چشمانِ تو وُ سیبِ لبت...

ذهنم"مانند لباس روی بند در باد سرد؛بالا و پایین می رود!!! نا...

چشم خود بستم که دیگر چشم مستش ننگرم/ناگهاندل داد زد: دیوانه!...

سرگشته و حیرانمدر تحیر این جهانمگمگشته ای در خیالمماه آسمانم...

یک بار پرسیدی که چرا خود را دیوانه ی تو خطاب میکنم، آنگاه با...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط