سلام صبحتون خیلی پرتقالی وی با یک صدای پچ پچ گونه که

سلام صبحتون خیلی پرتقالی😋 ...وی با یک صدای پچ پچ گونه که متعلق به صاحب یک جفت پای وحشتناک کنار سرش بود، بیدار شد😂 😂 😂 فهمیدین؟؟
گفتم امروز دیگه اگه نیاد بریم پیاده روی خودم تنها میرم اصن😒
که خودش اومد بیدارم کرد پس از سپاس و ستایش خداوند یگانه لباس های زرد و رنگ رنگی بر تن کردیم (زرد رنگ نیست!) و گلاب به رویمان پاشیدیم و رفتیم تا باد خیلی خنک همراه با بوی سرو کنار زمین های کشاورزی رو قورت بدیم😌
این سگ هم تو راه دیدیم...انقد با نمک بود🤗
صبح انقد هوا خنک بود...به جرات میتونم بگم سردم شد
و خزون زرد نچسبِ نامعلوم الحال داره میاد
من تابستون رو با اینکه گرمسیر زندگی میکنم خیلی دوست دارم اما پاییز رو اصلا😑 فقط دیدن برگ های انگور طلایی شده قشنگه😍
یادتون نره گلاب به صورتتون بپاشین🌹
اون جرثقیل روی دیوارم دریابید😄 👌
#آسیمو
#حس_خوب
#سگ
#جرثقیل
دیدگاه ها (۱۰)

🔸 من از اون دخترایی هستم که صبح خودش تنها نباید بره پیاده رو...

اولین شب ورقی من و داداش کوچولوم امشب تو بالابندر بودتو ساحل...

طبق قولی که به مامان داده بودیم رفتیم کُنارک و همونطور که در...

داروسازان دنیا روزتون خیلی مبارک. با تشکر فراوان از تموم زحم...

[ بازی مرگ ]پارت 113( دو سال بعد )گیره موی صورتی رنگ خوشگل ر...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۱۵

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط