پارت

پارت : 62



و بازم بارام ویو :


که دیدم جک جی یو رو گرفته و اصلحه رو گذاشته روی سرش


و، ولی مگه اونو نکشته بودم؟


همینطور داشتم با شک بهش نگاه میکردم که گفت


جک : اوممم بارام خانم نکنه فکر کردی که منو کشتی؟



بارام : و، ولی من تو رو کشتم


جک : هه فکر کردی من انقدر خرم که نفهمم داری چه گوهی میخوری؟


بارام : ولی من تو رو کشتم


جک : تو منو نکشتی بدله منو کشتی


جک : از همون روزه اولی که از پنجره فرار کردی نسبت بهت مشکوک شدم و هر شب دنبالت میومدم که فهمیدم چه نقشه ایی ریختی برای همین به بدلم گفتم که جای من بره که انگار زیادی بدنت جذاب بوده و محوت شده



بارام : ا، اما



جک : هه یعنی انقدر خر بودی که نفهمیدی؟



کای : یعنی تو ام انقدر خر بودی که نفهمیدی من فهمیدم که فهمیدی؟( چه خر تو خری شد 😐💔)



کای ویو :




ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

خب بچه ها امروز دو پارت گذاشتم ولی فردا سه پارت میزارم 😐
دیدگاه ها (۱۰۹)

پارت : 63 کای ویو : دیشب با بارام حرف زدم بهم گفت که امروز...

پارت : 64 تهیونگ ویو : دیشب کای همه چیز رو بهم گفت خب راست...

پارت : 61 بارام ویو : «خودمم رفتم و خیلی سریع لباسامو عوض ...

پارت : 60جک : اووممم و تو یکی جک : با این لباس اومدی که ب...

من عاشق شدمپارت (27)☆☆☆☆☆☆☆خانم لونا:وای امروز مگه شیفت هه س...

فیک نویس ( پارت ۱۹ )مایل به پارت بعدی؟؟؟کای: مرسی بزار روی م...

🕸🎀𝑻𝒘𝒊𝒏𝒔 رمان مدرسه ای(دوقلو ها) ★ 𝒑: ⁷ا/ت: مز..ا..حم(مکث) [ج...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط