پارت : 61
پارت : 61
بارام ویو :
«خودمم رفتم و خیلی سریع لباسامو عوض کردم»
جی هو : مامان اون صدا برای چی بود؟
«فهمیدم که صدای تفنگ رو شنیدن»
بارام : هـ هیچی فقط سریع راه بیوفتید که بریم
جی یو : باشه
«سریع دستاشون رو گرفتم و دنباله خودم کشیدمشون
دیشب دوباره با اون شخص صحبت کردم و گفت که پیشه همون درخت منتظر میمونه
رفتم داخله حیاط که دیدم همه نگهبان ها بیهوش افتادن»
جی یو : اوما اتفاقی افتاده؟
بارام : نـ نه
بارام : بیاید بریم
«با جی یو و جی هو رفتیم پشته عمارت
که دیدم در جلومونه
مگه اول نباید از بینه اون درختا رد میشدیم؟
اوممم احتمالا کای اون درختا رو کنده ولی چطوری؟
به یه سمته دیگه نگاه کردم که دیدم درختا هنوزم هستن
یعنی این یه دره دیگست؟
اهههه لعنتی چرا زودتر از این نفهمیده بودم؟
حالا اینو ولش کن من باید هرچه زودتر از اینجا برم
رفتم جلوی در و با دستم هلش دادم که باز شد»
بارام : پشته سره من بیاید
جی یو، جی هو : باشه
«از داخله در رد شدم و این یعنی که از امارت بیرون اومدم
به پشته سرم نگاه کردم که دیدم جی هو اومد بیرون
منتظر موندم که جی یو ام بیاد بیرون که دیدم نیومد
بخاطره همین دوباره برگشتم داخل که دیدم...»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ادمین : با سلام و خسته نباشید خدمته شما خواننده های عزیز 😔💜
ادمین بی نام هستم 😐
و اومدم که به اطلاعتان برسانم که از امروز به بعد تصمیم گرفتم که گشادی رو رها کنم و روزی 2 الی 3 پارت بزارم 🗿💔
دوستادر شما ادمینه بی نام و نشان 😔🫰
بارام ویو :
«خودمم رفتم و خیلی سریع لباسامو عوض کردم»
جی هو : مامان اون صدا برای چی بود؟
«فهمیدم که صدای تفنگ رو شنیدن»
بارام : هـ هیچی فقط سریع راه بیوفتید که بریم
جی یو : باشه
«سریع دستاشون رو گرفتم و دنباله خودم کشیدمشون
دیشب دوباره با اون شخص صحبت کردم و گفت که پیشه همون درخت منتظر میمونه
رفتم داخله حیاط که دیدم همه نگهبان ها بیهوش افتادن»
جی یو : اوما اتفاقی افتاده؟
بارام : نـ نه
بارام : بیاید بریم
«با جی یو و جی هو رفتیم پشته عمارت
که دیدم در جلومونه
مگه اول نباید از بینه اون درختا رد میشدیم؟
اوممم احتمالا کای اون درختا رو کنده ولی چطوری؟
به یه سمته دیگه نگاه کردم که دیدم درختا هنوزم هستن
یعنی این یه دره دیگست؟
اهههه لعنتی چرا زودتر از این نفهمیده بودم؟
حالا اینو ولش کن من باید هرچه زودتر از اینجا برم
رفتم جلوی در و با دستم هلش دادم که باز شد»
بارام : پشته سره من بیاید
جی یو، جی هو : باشه
«از داخله در رد شدم و این یعنی که از امارت بیرون اومدم
به پشته سرم نگاه کردم که دیدم جی هو اومد بیرون
منتظر موندم که جی یو ام بیاد بیرون که دیدم نیومد
بخاطره همین دوباره برگشتم داخل که دیدم...»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ادمین : با سلام و خسته نباشید خدمته شما خواننده های عزیز 😔💜
ادمین بی نام هستم 😐
و اومدم که به اطلاعتان برسانم که از امروز به بعد تصمیم گرفتم که گشادی رو رها کنم و روزی 2 الی 3 پارت بزارم 🗿💔
دوستادر شما ادمینه بی نام و نشان 😔🫰
۱۴.۵k
۱۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.