پارت 13:
پارت 13:
راشل ویو:اهمیت ندادم و شروع کردم به خوردن قهوه ام که همینجوری نگاهم میکرد دروغ چرا خیلی جذاب بود! صبحانه امو حساب کردم و بیرون رفتم یکم دیگه میموندم میزدم دهنه اون پسره خورد شه! دمه کافه دیدم یادم رفته ماشین کجا پارک کنم خواستم ریموت بزنم که صدایی پشت سرم اومد
جیمین :فکر نمیکردم دوباره ببینمت داترو!
من صاحب اون صدارو به خوبی میشناختم از زدن ریموت منصرف شدم چون اون ماشین تهیونگ بود و خیلی تابلو بود لعنتی شروع کردن مثل دیوونه ها دوییدن اونم دنبالم میومد نزدیک بود 10 تا ماشین زیرم کنه اخرم پریدم تو یه پاساژ اولین مغازه یه لباس فروشی بود رفتم تو اتاقش پروفش
تهیونگ ویو:
از راشل عصبی بودم چطور میتونست منو بپیچونه فکر کرده نمیدونم اون داره یه کاره مخفیانه انجام میده ! تو همین فکر ها بودم که تلفنم زنگ خورد جیمین بود
تهیونگ:اوه جیمین شی
جیمین نفس زنان گفت
جیمین :تهیونگ اون اینجاست من دیدمش
تهیونگ :کیو دیدی جیمین مثل ادم بهم گزارش بده
جیمین :تهیونگ داترو اون تو کره است
تهیونگ پوزخنده سر داد و خودکاری که دستش بود رو انداخت
تهیونگ :بهت که گفتم بازی خیلی وقته شروع شده اقای پارک
جیمین :تهیونگ چیکار کنم
تهیونگ :پیداش کن، بیارش، و کارشو تموم کن!
جیمین :بازم سه کلمه این دستورای سه کلمه این سه سال انجامش طول میکشه لعنتی
تهیونگ قطع کرد و دستاشو قفل کرد و روی میز گذاشت
تهیونگ :بزودی تو یه عمارت لئون (همون کیم) خون، خیانت، و عشق رو میچشه
هممم تجربه جالبیه
خدمتکار اومد و خبر داد کوک اومده رفتم توه حال پیشه جونگ کوک که رو مبل لم داده بود
پیشش نشتستم
تهیونگ :چی برام گرفتی داداش
کوک:از دیشب تا الان ذوق دارم تا این شرابو بهت بدم
تهیونگ شرابو بدست گرفت شالی یه برند روسی بود
تهیونگ :بیا امتحانش کنیم
کوک :اول صبح اصلا راشل کجاست
تهیونگ :اون منو پیچوند، داره ازتون فرار میکنه.
کوک:هیچی از چشت دور نمیمونه تهیونگ ول میگه نگفتی دوست داره
تهیونگ رویه مبل لم داد و پاهاشو روی هم گذاشت رویه میز
تهیونگ :من میتونم چشماشو بخونم، اون بهم علاقه داره اما مثل من عاشقم نیست داره دروغ میگه تا گولشو بخورم حتما مادرش پرش کرده
کوک:پس میخوای چیکار کنی
تهیونگ:وقتی عاشقشم باید عاشقم باشه این یه دستوره!
#فیک
راشل ویو:اهمیت ندادم و شروع کردم به خوردن قهوه ام که همینجوری نگاهم میکرد دروغ چرا خیلی جذاب بود! صبحانه امو حساب کردم و بیرون رفتم یکم دیگه میموندم میزدم دهنه اون پسره خورد شه! دمه کافه دیدم یادم رفته ماشین کجا پارک کنم خواستم ریموت بزنم که صدایی پشت سرم اومد
جیمین :فکر نمیکردم دوباره ببینمت داترو!
من صاحب اون صدارو به خوبی میشناختم از زدن ریموت منصرف شدم چون اون ماشین تهیونگ بود و خیلی تابلو بود لعنتی شروع کردن مثل دیوونه ها دوییدن اونم دنبالم میومد نزدیک بود 10 تا ماشین زیرم کنه اخرم پریدم تو یه پاساژ اولین مغازه یه لباس فروشی بود رفتم تو اتاقش پروفش
تهیونگ ویو:
از راشل عصبی بودم چطور میتونست منو بپیچونه فکر کرده نمیدونم اون داره یه کاره مخفیانه انجام میده ! تو همین فکر ها بودم که تلفنم زنگ خورد جیمین بود
تهیونگ:اوه جیمین شی
جیمین نفس زنان گفت
جیمین :تهیونگ اون اینجاست من دیدمش
تهیونگ :کیو دیدی جیمین مثل ادم بهم گزارش بده
جیمین :تهیونگ داترو اون تو کره است
تهیونگ پوزخنده سر داد و خودکاری که دستش بود رو انداخت
تهیونگ :بهت که گفتم بازی خیلی وقته شروع شده اقای پارک
جیمین :تهیونگ چیکار کنم
تهیونگ :پیداش کن، بیارش، و کارشو تموم کن!
جیمین :بازم سه کلمه این دستورای سه کلمه این سه سال انجامش طول میکشه لعنتی
تهیونگ قطع کرد و دستاشو قفل کرد و روی میز گذاشت
تهیونگ :بزودی تو یه عمارت لئون (همون کیم) خون، خیانت، و عشق رو میچشه
هممم تجربه جالبیه
خدمتکار اومد و خبر داد کوک اومده رفتم توه حال پیشه جونگ کوک که رو مبل لم داده بود
پیشش نشتستم
تهیونگ :چی برام گرفتی داداش
کوک:از دیشب تا الان ذوق دارم تا این شرابو بهت بدم
تهیونگ شرابو بدست گرفت شالی یه برند روسی بود
تهیونگ :بیا امتحانش کنیم
کوک :اول صبح اصلا راشل کجاست
تهیونگ :اون منو پیچوند، داره ازتون فرار میکنه.
کوک:هیچی از چشت دور نمیمونه تهیونگ ول میگه نگفتی دوست داره
تهیونگ رویه مبل لم داد و پاهاشو روی هم گذاشت رویه میز
تهیونگ :من میتونم چشماشو بخونم، اون بهم علاقه داره اما مثل من عاشقم نیست داره دروغ میگه تا گولشو بخورم حتما مادرش پرش کرده
کوک:پس میخوای چیکار کنی
تهیونگ:وقتی عاشقشم باید عاشقم باشه این یه دستوره!
#فیک
۸.۹k
۱۴ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.