راشل ویو :
راشل ویو :
همینجوری پریدم تو اتاق پروف تا به ویلیام (همون دستیاره پارت اول) زنگ بزنم که یه خانم پرده رو کنار زد
خانم :خانم، چه لباس مد نظرتونه
ایده خوبی بود لباسمو عوض میکنم تا بین مردم گم شم!
راشل:یه لباس که بهم بیاد
خانم :یه لباس مشکی مناسبه؟
راشل دستاشو مشت کرد
راشل:هرچیز جز رنگ مشکی!
خانمه با ترید باشه ای گفت و یه دست لباس برای راشل اورد راشل پسندید اش و حسابش کرد (اسلاید بعد)لباسای قبلی رو تو یه کیسه گذاشت و از اون مرکز خارج شد و مطمئن شد کسی دنبالش نیست و پیاده شروع کرد به سمته اون منطقه رفت ان که به ویلیام ز نگ زد
ویلیام :بله خانم داترو؟
راشل :ویلیام، جیمین رو که میشناسی؟
ویلیام :همون که مارو 2020 تو یه دردسر انداخت و مشا باهاش اشنایی داشتید؟
راشل :افرین همون ، یکاری کن از شرش خلاص شم
ویلیام :بهتون شب زنگ میزنم
و قطع شد به سمت زیرزمین قبلی رفتم و لباسارو تو اتیش انداختم
راشل:هیچی، هیچ چیز نباید باقی بمونه حتی یه تار مو!
راشل وقتی کارش تموم شد خواست به رایا زنگ بزنه که با صدایی که شنید گوشی از دستش افتاد
تهیونگ :اینجا دقیقا چه غلطی میکنی بیبی گرل؟ هوم؟
راشل سمت تهیونگ برگشت سه متر باهاش فاصله داشت و تهیونگ این فاصله رو کمتر میکرد دستشو تو یه جیبش برد
تهیونگ:نمیدونستم دانشگاه ملی انقدر داغونه! بیشتر شبیه یه مخفیگاه خلافکاراش نکنه بیبی سک، سی من از دانشگاه خلافکارا فارغ تحصیل شده
دیگه فاصلمون یه وجب بود
راشل:دلیلی نداره بهت جواب پس بدم جناب کیم بهتره بدونی ما رابطه نزدیکی با هم نداریم
تهیونگ زبونشو تو یه دهانش چرخوند و لب زد اوه
و بعد کمره راشل گرفت و چسبوند به خودش
اما راشل، با اینکه میتونست کاری نکرد بیشتر حس میکرد واسه استرس قلبش انقدر تند میزنه دسته تهیونگ گرما یه خاصی براش داشت
تهیونگ : بنظرم قلبت داره جواب همچیز میده راشل اینکه ما چقدر بهم نزدیک ایم!
شرایط که به خودش اومد دسته تهیونگ پس زد
تهیونگ:اونم قوی ای خوشم اومد لیدی
راشل:دیوونه شدی تهیونگ؟ چرا انقدر یهو عوض شدی
تهیونگ:فقط یکم تصمیم جدی شده راشل!#فیک
همینجوری پریدم تو اتاق پروف تا به ویلیام (همون دستیاره پارت اول) زنگ بزنم که یه خانم پرده رو کنار زد
خانم :خانم، چه لباس مد نظرتونه
ایده خوبی بود لباسمو عوض میکنم تا بین مردم گم شم!
راشل:یه لباس که بهم بیاد
خانم :یه لباس مشکی مناسبه؟
راشل دستاشو مشت کرد
راشل:هرچیز جز رنگ مشکی!
خانمه با ترید باشه ای گفت و یه دست لباس برای راشل اورد راشل پسندید اش و حسابش کرد (اسلاید بعد)لباسای قبلی رو تو یه کیسه گذاشت و از اون مرکز خارج شد و مطمئن شد کسی دنبالش نیست و پیاده شروع کرد به سمته اون منطقه رفت ان که به ویلیام ز نگ زد
ویلیام :بله خانم داترو؟
راشل :ویلیام، جیمین رو که میشناسی؟
ویلیام :همون که مارو 2020 تو یه دردسر انداخت و مشا باهاش اشنایی داشتید؟
راشل :افرین همون ، یکاری کن از شرش خلاص شم
ویلیام :بهتون شب زنگ میزنم
و قطع شد به سمت زیرزمین قبلی رفتم و لباسارو تو اتیش انداختم
راشل:هیچی، هیچ چیز نباید باقی بمونه حتی یه تار مو!
راشل وقتی کارش تموم شد خواست به رایا زنگ بزنه که با صدایی که شنید گوشی از دستش افتاد
تهیونگ :اینجا دقیقا چه غلطی میکنی بیبی گرل؟ هوم؟
راشل سمت تهیونگ برگشت سه متر باهاش فاصله داشت و تهیونگ این فاصله رو کمتر میکرد دستشو تو یه جیبش برد
تهیونگ:نمیدونستم دانشگاه ملی انقدر داغونه! بیشتر شبیه یه مخفیگاه خلافکاراش نکنه بیبی سک، سی من از دانشگاه خلافکارا فارغ تحصیل شده
دیگه فاصلمون یه وجب بود
راشل:دلیلی نداره بهت جواب پس بدم جناب کیم بهتره بدونی ما رابطه نزدیکی با هم نداریم
تهیونگ زبونشو تو یه دهانش چرخوند و لب زد اوه
و بعد کمره راشل گرفت و چسبوند به خودش
اما راشل، با اینکه میتونست کاری نکرد بیشتر حس میکرد واسه استرس قلبش انقدر تند میزنه دسته تهیونگ گرما یه خاصی براش داشت
تهیونگ : بنظرم قلبت داره جواب همچیز میده راشل اینکه ما چقدر بهم نزدیک ایم!
شرایط که به خودش اومد دسته تهیونگ پس زد
تهیونگ:اونم قوی ای خوشم اومد لیدی
راشل:دیوونه شدی تهیونگ؟ چرا انقدر یهو عوض شدی
تهیونگ:فقط یکم تصمیم جدی شده راشل!#فیک
۷.۰k
۱۶ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.